شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳ - غزل
ملک الشعرای بهار
ملک الشعرای بهار( اشعار محلی )
184

شمارهٔ ۳ - غزل

گفتی که ممیر وخته مو لبیکمه گفتم
هی هی بخدا خوب تو گفتی مو شنفتم
ای شیر نر عشق ، تقلای مو پوچه
ای بوده مقدر که بچنگال توبفتم
تا زور دری تیز بزن بازوی صیاد
مو کِفتَرِ جُون سَختُم و آسُون نَمِیُفتُم
گفتم که بپایت نخلد خار و مو امشو
با جاروی مژگون سر راه تو ره رُفتُم
دیشو بخیال صدف سینهٔ صافت
تا وقت سحر مُروِرِیِ اشک مُسُفتُم
همدوش بهارُم مو که هم جفتُمُ هم طاق
در بی طَقَتی طاقُم و با یاد تو جُفتُم