شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
در بیان صبر
عطار
عطار( پندنامه )
142

در بیان صبر

تا شوی در روزگار از صابران
رو مکن از دیدن سختی گران
روی خود گر ترش سازی از بلا
خویش را از صابران مشمار هلا
در بلا وقتی که صابر نیستی
نزد اهل صدق شاکر نیستی
بی شکایت صبر تو باشد جمیل
با کسی کم کن شکایت ای خلیل
گر نباشد فخر از درویشیت
کی باهل فقر باشد خویشیت
گر همه جنبش بفرمان باشدت
حرمت از خدمت فراوان باشدت
بنده از خدمت بعقبی می رسد
لیکن از حرمت بمولی می رسد
حرمتت در خدمت آرام دلست
هر که خدمت کرد مرد مقبلست
گر نگردی ای پسر گرد خلاف
آنگهی زیبد ترا در صبر لاف
گر همی داری فرح را انتظار
در بلا نبود بصیرت هیچ کار