شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
سوگواری پسری که در مرگ پدر
عطار
عطار( عذر آوردن مرغان )
141

سوگواری پسری که در مرگ پدر

پیش تابوت پدر می شد پسر
اشک می بارید و می گفت ای پدر
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست