شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۳۱۳
انوری
انوری( غزلیات )
105

غزل شمارهٔ ۳۱۳

باز آهنگ بلایی می کنی
قصد جان مبتلایی می کنی
با وفاداری که دربند تو شد
هر زمان قصد جفایی می کنی
کی شود واقف کسی بر طبع تو
زانکه طرفه شکلهایی می کنی
گه گهی گر می کنی ما را طلب
آن نه از دل از ریایی می کنی
کیمیای وصل تو ناید به دست
زانکه هر دم کیمیایی می کنی
هست هم چیزی درین زیر گلیم
یا مرا طال بقایی می کنی
گردی از عشاق کشتن شادمان
راست پنداری غزایی می کنی