شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۳۰۳
انوری
انوری( غزلیات )
113

غزل شمارهٔ ۳۰۳

بنامیزد به چشم من چنانی
که نیکوتر ز ماه آسمانی
اگر چون دیده ودل بودیم دی
بیا کامروز چون جان جهانی
به یک دل وصلت ارزانم برآمد
چه می گویم به صد جان رایگانی
اگر با من نیی بی تو نیم من
عجب هم در میان هم بر کرانی
خیالت رنجه گردد گه گه آخر
تو نیز این ماه گر خواهی توانی
ترا بر من به دل باشد که یارم
مرا از تو گذر نبود که جانی
من از تو روی برگشتن ندانم
تو گر برگردی از من آن تو دانی