55
شمارهٔ ۹۷۰
هر که بر گفته تو گوش نهاد
ز آتش دل به سینه جوش نهد
رویت از زلف عنبرین مه را
حلقه بندگی به گوش نهد
سرو ثابت قدم به پیش قدت
نتواند که پا به هوش نهد
خلق را لعلت از شکر بکشد
خونبها بر شکر فروش نهد
نیش زنبور غمزه تو خورد
از لبت هر که دل به نوش نهد
شد خیال تو راست با خسرو
روزی از کج نهد، به دوش نهد