زیباترین عالم فرخ ترین کیهان

از سنگهاست یاقوت از فصلهاست نیسان

از خانه هاست کعبه وز نامه هاست قرآن

زاقلیمهاست رابع وز شهرها صفاهان

گر جمله برشمارم در پیش تخت سلطان

شاهی که کرد عالم چون روضه های رضوان

وز اعتقاد پاکش قوت گرفت ایمان

تیغش به روز کوشش تیری است آتش افشان

در ملک هست رایش صافی چو عقل در جان

وز رای او نتابد هر کاو بود مسلمان

مهری که بود از اول بر خاتم سلیمان

هرگز طلب نکردی در ظلمت آب حَیو ان

وی روز بار دادن چون آفتاب تابان

عدل از تو گشت پیدا جور از تو گشت پنهان

دشوار بود نصرت تیغ تو کردش آسان

از قصرهای قیصر وز خانه های خاقان

هم در دیار ایران هم در بلاد توران

از حزم توست حجت وز عزم توست برهان

این است شهریاری دیگر فریب و دستان

جز تو کسی نباشد اندر جهان جهانبان

چاره همی نباشد چون کشت را زباران

از نعمتی دگرگون وز نصرتی دگرسان

وز تیغ تو بر اعدا باریده باد طوفان

بر تخت شاه و خسرو وز بخت شاد و خندان

یار همه جهانی یار تو باد یزدان