شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
لوحِ گور
احمد شاملو
احمد شاملو( باغ آینه )
185

لوحِ گور

نه در رفتن حرکت بود
نه در ماندن سکونی.
شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
و بادِ سخن چین
با برگ ها رازی چنان نگفت
که بشاید.
دوشیزه ی عشقِ من مادری بیگانه است
و ستاره ی پُرشتاب
در گذرگاهی مأیوس
بر مداری جاودانه می گردد.
۱۳۳۸