139
باران
آنگاه بانویِ پُرغرورِ عشقِ خود را دیدم
در آستانه ی پُرنیلوفر،
که به آسمانِ بارانی می اندیشید
و آنگاه بانوی پُرغرورِ عشقِ خود را دیدم
در آستانه ی پُرنیلوفرِ باران،
که پیرهنش دستخوشِ بادی شوخ بود
و آنگاه بانوی پُرغرورِ باران را
در آستانه ی نیلوفرها،
که از سفرِ دشوارِ آسمان بازمی آمد.
۱۳۳۸