534
مهدی امام حاضر
من خدای مهربان را بی نهایت شاکرم
زانکه باشد حضرت مهدی امام حاضرم
چون تصرّف می کنی هر کس نبیند روی تو
می شود آیا ببینم روح مه را زائرم
گر بپوشم بر تن خود جامه سربازیت
بر دو عالم فخر دارم زین لباس فاخرم
می شود عمر کسی باشد هزار و چند صد
علّت این را نداند جز خدای فاطرم
علم و دانش قاصر از تعیین حدّ زندگی
من ندیدم مطلبی در جستجوی وافرم
در کتابی دیده ام مردی درون صومعه
گفته پیران جوان سیمای را من ناظرم
حضرت نوح نبی هم یک هزاره زنده بود
هست باباجی و یارانش درون خاطرم
برترین استاد مدعو در جهان مهدی بوَد
گفته: خاص اولیا اندر رکاب و ذاکرم
کاش میدادی اجازت پر کنم با عشق تو
روز و شامم را دمادم چون تو هستی ناصرم
کاش هر دم جای من گیری تو هر تصمیم را
بهر هر خدمت نمایی پُر توان و قادرم
گفته: یارانم! ظهورم را بخواهید از خدا
منجی کلّ بشر باشم چو بینی ظاهرم
گر مپندارم تو هستی زنده و در بین ما
در حقیقت من چو عهد جاهلیّت کافرم