شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شکر بر سلامت
ابوالفضل حقیقت
ابوالفضل حقیقت( شعر شادی (12 سخنرانی استاد بهادری نژاد) )
487

شکر بر سلامت

چشم های کودکی که اتّفاقی کور شد
از چه رو با یک شفا و معجزه پر نور شد؟
تا شود درسی برای والدین و دوستان
کودک اینجا همچو یک استاد فن مأمور شد
فال حافظ کرد در دلها به پا شوق و شعف
نا امیدی از وجود اهل محفل دور شد
«هان مشو نومید چون واقف نئی از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازی» دل چرا رنجور شد؟
روح پاکی آمد اندر خواب یک مرد جوان
هر کسی بشنید از او این مژده را مسرور شد
تا سه هفته چشم این نوزاد بینا می شود
زین خبر غوغا به پا گشت و سراسر شور شد
گفت بابا می تواند صرف محرومان کند
مال یا اطعام یا هر خدمتی مقدور شد
چونکه ثروتمند و خیّر بود بابا بی درنگ
یافت او ده ها فقیر و مجری دستور شد
او که کودک را به چندین جای دنیا برده بود
نا امید از هر طبیب حاذق و مشهور شد
گر یکی می گفت نصف مال و یک سالت پدر
بهر درمان دو چشم کودکت منظور شد
بی گمان با عشق، او از مال و وقتش می گذشت
هان مپنداری که او بر این عمل مجبور شد
این سلامت چند می ارزد برای ما رفیق؟
پاسخ این پرسش اکنون ساده و میسور شد
گنج زانِ او بوَد تا سالمی خیرات کن
کاش می فهمید این را هر کسی گنجور شد
چند می ارزد بگو یک بند از انگشت ما
قیمت اعضات بیش از ثروت تیمور شد
عاقبت بهرام که مرد شکار گور بود
رفت از این دنیا و جسمش صرف خاک گور شد
شکر بازوی توانا دست زاری را بگیر
هر که یاری می دهد نزد خدا مشکور شد
هیچ چیز و کس نبوده در ازل غیر از خدا
وقت خلق این جهان شد حرف «اوم» شیپور شد
با اراده این نظام آفرینش را خدا
کرد تدوین و سپس منشور آن مهمور شد
شکر افزون می کند هر نعمت اندر کائنات
بی گمان این نکته یک قانون از این منشور شد
در ادامه مایه از خود می گذارد شخص او
نقطه ای بسیار کوچک خلق و عالم جور شد
زانبساط نقطه این هستی پدید آمد کزان
کهکشان ها شد هویدا غوره ها انگور شد
بعد خلق این گیاهان نوبت کرم است و کک
نوبت خلق عسل در لانه زنبور شد
بعد حیوانات انسان شد هویدا در زمین
اجتماعی شد بشر بر گرد هم جمهور شد
ما ز شکر این همه نعمت چرا غافل شدیم
کارهای زشت ما چون وصله ای ناجور شد
قدردانی از خدا یعنی محبّت بر همه
عشق ورزی بی توقّع کار هر ذالنّور شد
هر که باشد در جهان از دیگران محتاج تر
بی ریا خدمت به او چون پرتوی از هور شد
ای حقیقت حفظ ارزش های انسانی نما
با رذایل هر که شد آلوده او منفور شد