559
یگانگی
هان مژده كه از زندان امروز برستم من
با نام تو دیوار صد نام شكستم من
از قید رها گشتم وز بند تعصب ها
در خویش تو را دیدم زنجیر گسستم من
ای پادشه معنی ای معجزهی صورت
بالای تو را دیدم گفتم كه چه پستم من
مست از می ناب تو بیخود شدم از عالم
در میكدهی كویت یك باده به دستم من
بر گرد تو میگردم با ضرب تو میرقصم
در حلقه رندان و مستان الستم من
نیلوفر بودا را در خواب همی دیدم
چون راهب بودایی پیش تو نشستم من
در سیر درون دیدم روحالقدسی در خود
زان خواب مسیحایی دیوانه و مستم من
زآتشكدهی زرتشت صد شعله به دل دارم
وز نسخهی مهر او از درد بجستم من
ای رنگ قبا آتش، هندوی تو كشت این دل
بر زلف پریشانت دل یكسره بستم من
از عطر خوش احمد بویی به مشام آمد
از رایحهی آن بو اسلام پرستم من
دیوان حقیقت را اشعار همه از تو
گویی به زبان من آنگه كه تو هستم من