484
یا خدا یا غریبه ها
به صفای دل پاکان سوگند
به زلالی شکر خنده نوزاد قسم
که خدا هست رفیق
□
با تو من ساده سخن میگویم
به یقین میدانم که خدا هست، ولی
تو اگر شک داری
امتحان کن او را
امتحانش ساده است!
□
تو بیاور ایمان
دیدنش آسان است
او خودش گفته که یاری دهدت
تا بیابی و ببینی او را
بشناسی و بفهمیش ز اعماق وجود
□
چه نیازی است به اثبات کسی
که چنین ساده توان دید او را
□
آن خدایی که از او میگویم
به یقین در خود توست
هرگز او را تو نیابی بیرون
قلب تو خانه اوست
□
ولی اکنون قلبت پر بیگانه شده
خانهاش پر شده از اینهمه اشخاص غریب
و خدا جای ندارد در آن
چونکه هرگز نشود ساکن یک خانه کنار اغیار
□
خانه را خالی کن تا خدا را بینی
ور نه هرگز تو نیابی او را
کیستند این همه بتهای غریب
جای خوش کرده و بنشسته کنون
روی آن طاقچهها
داخل خانه دوست
آرزوهای قدیم! هوس و خواهش و امیال کهن
و غریبه است خدا با اینها
خواستن ضد کمال است و خداوند کمال مطلق
بینیاز از همه چیز
□
خانه را خالی کن
قلب را پاک کن از بیگانه
امتحان کن ساده است
راه آن «یکرنگی» است
دوری از حیله و نیرنگ و دورویی با خلق
□
ساده باش و یکرنگ
و پر از شادی و عشق
خانه قلب تو اکنون خالی است
میتوانی تو بیابی و ببینی او را
به یقین درک کنی و بشناسی او را