شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل ۵۰
وحشی
وحشی( غزلیات )
113

غزل ۵۰

گرد آن خانه بگردم که در او خلوت تست
سگ طالع شومش کیست که همصحبت تست
چشم ما را نرسد بیشتر از بام و دری
ای خوشا دولت آن دیده که برطلعت تست
وه چه بامست که جاروب کشش دیدهٔ من
جان من بندهٔ آن پای که در خدمت تست
همه بر بادهٔ رشکیست که در جام منست
قهقه شیشه که در انجمن عشرت تست
رخصت مجلس و بر وصل تغافل ای شوخ
این زیاد از تو و از حوصله طاقت تست
هجر بگزیدنت از وصل دلا وضع تو نیست
اختراعیست که خود کرده و این بدعت تست
وحشی از تست که ما نیز به بیرون دریم
مانعی نیست، اگر هست همین دهشت تست