شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل ۲۰۳
وحشی
وحشی( غزلیات )
115

غزل ۲۰۳

در راسته ناز فروشان که بتانند
ماییم ونگاهی که به هیچش نستانند
ای عشق شدی خوار بکش ناز دو روزی
کاین حسن فروشان همه قدر توندانند
خوبان که گهی خوانمشان عمر و گهی جان
بازی مخور از من که نه عمرند و نه جانند
جانند بدین وجه کشان نیست وفایی
عمرند از این رو که به سرعت گذرانند
جز رنگی و بویی نه و سد مایهٔ آزار
در پردهٔ گل خار بنی چند نهانند
بی جوشن فولاد صبوری نروی پیش
کاین لشکر بیداد عجب سخت کمانند
وحشی سخن نقص بتان بیهده گوییست
خوبند الهی که بسی سال بمانند