شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
صید غرقه در خون
شاطرعباس صبوحی
شاطرعباس صبوحی( غزلیات )
126

صید غرقه در خون

شوم من گرچه صید غرقه در خون گشتهٔ ترکش
ندانم ترک او، هر کس که بتواند کند ترکش
کشیدی ناز چشمش ای دل آخر ریخت خونت را
بگفتم بارها من با تو، ناز مست کمتر کش
به جایی پا نهاده ست او که خورشید جهان آرا
اگر خواهد تماشایش، بیفتد تاج از ترکش
مصوّر! از چه رو وامانده ای از قد و رخسارش؟
رخش از ماه نیکوتر، قدش از سرو برتر، کش
ز یک تیر نگه از پا در آرد صد چو رستم را
در آرد آن کمان ابرو، اگر یک تیر، از ترکش
نداده تا ز غم، گردون دون، بر باد خاکت را
ز آب و خاک تا دانی صبوحی آتش ترکش