شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۱۲۲
شمس مغربی
شمس مغربی( غزلیات )
127

شمارهٔ ۱۲۲

از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم
در کوی مغان با می و معشوق نشستیم
سجّاده و تسبیح بیکسوس فکندیم
در خدمت ترسا بچه زنّار ببستیم
در مصطبع ها خرقه ناموس دریدیم
در میکده ها توبه سالوس شکستیم
از دانه تسبیح شمردن برهیدیم
وز دام صلاح و ورع و زهد بجستیم
در کوی مغان نیست شدیم از همه هستی
چون نیست شدیم از همه هستی، همه رستیم
زین پس مطلب هیچ زما دانش و فرهنگ
ای عاق ل هشیار که ما عاشق و مستیم
ما مست و خرابیم و طلبکار شرابیم
با آنکه چو ما مست و خراب است خوشستیم
المنته لله که ازین نفس پرستی
رستیم بکلی و کنون باده پرستیم
تا مغربی از مجلس ما رخت بدر برد
او بود حجاب ره ما رفت برستیم