143
شمارهٔ ۱۲۰
مه مهر تو دیدیم و ز ذرّات گذشتیم
از جمله صفات از پی آنذات گذشتیم
چون جمله جهان مظهر آیات وجودند
اندر طلب از مظهر و آیات گذشتیم
با ما سخن از کشف و کرامات مگوئید
چون ما ز سر کشف و کرامات گذشتیم
دیدیم که اینها همگی خواب و خیال است
مردانه ازین خواب و خیالات گذشتبم
اگر جمله کمالات تو اینست
خوشباش که از جمله کمالات گذشتیم
دردسر ارشاد ز ما دور کن ای پیر
کز پیر و مریدی و ارادات گذشتیم
از خانقه و صومعه و زاویه رستیم
ز او راه رهیدین و ز اوقات گذشتیم
از مدرسه و درس و مقالات گذشتیم
وز شبه و تشکیک و سوالات گذشتیم
از کعبه و بتخانه و زنّار و چلیپا
از میکده و کوی خرابات گذشتیم
اینها بحقیقت همه آفات طریقند
المنته الله که ز آفات گذشتیم
ما از پی نوریکه بود مشرق انوار
از مغربی و کوکب و مشکوه گذشتیم