شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
رباعی شمارهٔ ۲۲۸
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( رباعیات )
108

رباعی شمارهٔ ۲۲۸

دل در سر زلف دلستانش بستم
وز نرگش چشم پر خمارش مستم
من نیست شدم ز هست خود رستم
از هستی اوست هستیم گر هستم