66
غزل شمارهٔ ۸۳۴
یافتم از نور تو تابی دگر
دیدم از مهر تو مهتابی دگر
جز در خلوتسرای عشق تو
نیست عشاق تو را بابی دگر
دیگران از آب و گل باشند و ما
از گل عشقیم و از آبی دگر
آنکه جان ما خیال روی اوست
دیده ام بیدار و در خوابی دگر
ما محبان حبیب عاشقیم
تو محب حب احبابی دگر
بی سبب ما با مسبب همدمیم
ای مسبب بنگر اسبابی دگر
سیدم در صحبت صاحبدلان
محرم یاران و اصحابی دگر