شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۶۸۳
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
74

غزل شمارهٔ ۶۸۳

مائیم ایاز و یار محمود
مائیم عباد و دوست معبود
دل ذره و مهر یار خورشید
عشق آتش و جان عاشقان عود
چون سایه مرا ز خاک برداشت
مهرش چو جمال خویش بنمود
بربست زبان ما به حیرت
چون پرده ز روی کار بگشود
جز جود وجود مطلق حق
در دار وجود نیست موجود
یک جرعه ز دُرد درد ساقی
خوردیم چنان که بود مقصود
مستیم چو سید از می عشق
آسوده شده ز بود و نابود