شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۶۷۸
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
89

غزل شمارهٔ ۶۷۸

هر کسی را عنایتی فرمود
این عنایت همه به ما بنمود
تا ببیند به نور خود خود را
چشم خود هم به روی ما بگشود
طینت ما ز خاک میخانه است
میل ما جز به می نخواهد بود
هر که آمد به خلوت دل ما
در بهشت آمد و خوشی آسود
آتش عشق سوخت عود دلم
خوش بود آتشی چنین بی دود
آینه هم ز جود پیدا شد
دل خود را هم او ز خود بربود
از سر ذوق گفته ام سخنی
به ازین گفتهٔ دگر که شنود
چون وجود است هرچه می یابم
غیر او نیست در جهان موجود
می و جام و حریف و ساقی اوست
نعمت الله این چنین فرمود