71
غزل شمارهٔ ۶۰۵
معنی یکی و صورت او در ظهور صد
چه جای او که صورت او هست بی عدد
آئینه بی شمار و نماینده اش یکی
باشد صفات بی حد و ذاتش بود احد
کحال حاذقی طلب ای عقل بوالفضول
تا چشم روشن تو کند پاک از رمد
محتاج ماست عالم و ما بی نیاز از او
با غیرش احتیاج کجا باشد آن صمد
ما چون نبییم و همدم نائی لطف او
هر دم دمی جدید درین نی همی دمد
در دام ما درآید و دانه خورد ز ما
مرغی کز آشیانه توحید بر پرد
سید که میر مجلس مستان عالم است
با ما حریف باشد از این جام می خورد