78
غزل شمارهٔ ۵۷۲
کرمش گنج بی کران باشد
آب رحمت به جام جان باشد
نقد گنجینهٔ حدوث و قدم
بر سر و پای عاشقان باشد
ابر چون آبروی دریا دید
آب بر روی ما روان باشد
خوش گلابی به صورت و معنی
بر رخ خوب همگنان باشد
می چو در جام ریخت ساقی ما
هر چه در جام باشد آن باشد
رشحهٔ نور خود به ما پاشید
ابداً بر همه چنان باشد
نعمت الله جواهر توحید
بر سر جمله عاشقان باشد