شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۴۵
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
106

غزل شمارهٔ ۴۵

چیست عالم شبنمی از نهر ما
کیست آدم عارفی در شهر ما
هرکجا بکری است در دار وجود
از سر مهر آمده در مهر ما
دهر جز نقش خیالی بیش نیست
بگذر از دهر و طلب کن دهر ما
عقل زهر است ای پسر با زهر عشق
زهر بگذار و بجو پازهر ما
رحمت ما بر غضب پیشی گرفت
لطف ما مستور کرده قهر ما
غیر ما در نهر ما دیگر مجو
خود کجا غیری بود در نهر ما
نعمت الله نعمتی دارد تمام
جمع کرده این همه از بهر ما