78
غزل شمارهٔ ۳۵۹
قطره و دریا به نزد ما یکی است
گر نظر بر آب داری بیشکی است
موج و بحر و قطره از روی ظهور
گر تمیزش می کنی هم نیککی است
زید و عمر و بکر و خالد هر چهار
چار باشد نزد ما ایشان یکی است
عقل اگر گوید خلاف این سخن
قول او مشنو که ابله مردکی است
هفت دریا با محیط عشق ما
جرعهٔ آبست و آنهم اندکی است
پادشاهی آمد و چندین سیاه
خود یکی باشد سپاه او یکی است
مظهر بنده یکی سید بود
آن یکی درویش و آن خانی یکی است