83
غزل شمارهٔ ۲۶۶
عاشق از دنیی و عقبی درگذشت
ماند صورت راز معنی درگذشت
از وجود و از عدم آزاد شد
از همه بگذشت یعنی درگذشت
روضهٔ رضوان به این و آن بهشت
همتش از شاخ طوبی درگذشت
دل به دلبر جان به جانان داد و رفت
کارش از مجنون و لیلی درگذشت
غرقه شد در بحر بی پایان ما
دید دریائی ز سیلی درگذشت
گر چه موسی از تجلی محو شد
سید ما از تجلی درگذشت
نعمت الله در طریق عاشقی
اندکی بود و ز خیلی درگذشت