شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۴۲
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
94

غزل شمارهٔ ۲۴۲

عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است
یک دمی با همدمی از ملک عالم خوشتر است
درد دل داریم و درد دل دوای درد ماست
گرچه دل ریشیم زخم او ز مرهم خوشتر است
مجلس عشقست و رندان مست و ساقی در حضور
این چنین خوش مجلسی از صحبت جم خوشتر است
یک دمی با همدمی و گوشهٔ میخانه ای
ازحیات جاودان می دان که آن دم خوشتر است
جان و جانان هر دو سرمستند و با هم روبرو
جمع این یاران اگر باشند باهم خوشتر است
نور چشم ماست او بنشسته خوش بر جای خود
خلوت و جای خوشی با یار محرم خوشتر است
نعمت الله سرخوش است از ذوق می گوید سخن
هرچه گوید خوش بود والله اعلم خوشتر است