شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۸۲
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
74

غزل شمارهٔ ۱۸۲

راه عشاق رو که آن ره ماست
بشنو این قول از حسینی راست
با مخالف روا نشدی به حجاز
به خطا می روی مرو که خطاست
تا خیالش به چشم ما بنشست
از نظر نقش غیر او برخاست
مطربا نغمه ای که ساقی ما
آمد و مجلس خوشی آراست
ما چنین مست و تو چنین مخمور
خود بگو جرم تست یا از ماست
نفسی کز تو فوت شد آن دم
به همه عمر عذر نتوان خواست
نعمت الله به صورتش منگر
معنیش بین که عین نور خداست