76
غزل شمارهٔ ۱۳۴۰
گفتهٔ عاشقان به جان بشنو
این چنین گفته ای آنچنان بشنو
با تو گویم حکایت مستان
بشنو از قول عاشقان بشنو
نوش کن جام می که نوشت باد
با تو گفتم ز جان به جان بشنو
از سر ذوق گفته ام سخنی
آن معانی ازین بیان بشنو
می و جام و حریف و ساقی اوست
دو مگو کان یکیست آن بشنو
از کنار نگار اگر پرسی
در میان آ و از میان بشنو
سخن سیدم روان می خوان
آه جانسوز عاشقان بشنو