75
غزل شمارهٔ ۱۲۱۲
عاشقانه عشقبازی می کنیم
تا نپنداری که بازی می کنیم
خان و مان عقل ویران کرده ایم
سرخوشیم و ترکتازی می کنیم
در پی کفر حقیقی می رویم
ترک اسلام مجازی می کنیم
کشتهٔ عشق و شهید حضرتیم
آفرین بر دست غازی می کنیم
ما به آب دیدهٔ ساغر مدام
خرقهٔ خود را نمازی می کنیم
هرچه می بینیم چون معشوق ماست
عاشقانه دل نوازی می کنیم
سیدیم و بندهٔ محمود خویش
بر در سلطان ایازی می کنیم