شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۱۰۹
شاه نعمت الله ولی
شاه نعمت الله ولی( غزلیات )
75

غزل شمارهٔ ۱۰۹

چیست عالم سایه و آن آفتاب
تن بود چون سایه و جان آفتاب
نور عالم شمس دینش خوانده اند
سِر این دریاب و می خوان آفتاب
از برای نزل و بزم عاشقان
جام زرین است بر خوان آفتاب
آفتاب حسن او عالم گرفت
تا قیامت باد تابان آفتاب
نور روی نعمت الله دیده ام
می نماید در نظر آن آفتاب