شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
حکایت در شجاعت و غیرت
سنایی
سنایی( الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله )
110

حکایت در شجاعت و غیرت

از زره بود پشتِ حیدر فرد
کرد خصمش سؤال گفتا مرد
تا بُوَد روی به زره باشد
چون دهد پشت کشته به باشد
آب باشد نه مرد چون پولاد
کوه زره پوش گردد از هر باد
مرد مردانه همچو کُه باشد
که ازو بادها ستُه باشد
تا تفِ دل ز کینه نفروزد
کی تن از دل شجاعت آموزد