شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۱۹۱
سنایی
سنایی( قصاید و قطعات )
92

شمارهٔ ۱۹۱

خود درشتی گر ببیند کور چشم و کور دل
خواه با او مردمی کن خواه با او کژدمی
هر که از بی چشم دارد مردمی و شرم چشم
همچنان باشد که دارد چشم ز ارزن گندمی
مردمی کردن کی آید از خری کز روی طبع
چشم او بی مردمست و جسم او بی مردمی