98
قطعه شمارهٔ ۱۳۲
ای صاحبی که از شرف مدح ذات تو
هر دم چو آفتاب ز موج سماروم
چون جمله اهل فضل ز جود توشا کردند
پس من شکسته دل ز جنابت چرا روم
یا داد من بده به طریقی که دیده ام
یاره به من نمای بگو تا کجا روم
هر کس رضای خویش کند حاصل از کفت
آخر روا مدار که من بی رضا روم
واجب چنان کند بدین آب و این قبول
یکبارگی به .... وا روم