شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
تکه ۲۳
سعدی
سعدی( ملحقات و مفردات )
159

تکه ۲۳

ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای؟
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای؟
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای؟
بنگر ز هجرت چون شدم سرگشته چون گردون شدم
وز ناوکت پرخون شدم از من چرا رنجیده ای؟
گر من بمیرم در غمت خونم بتا در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیده ای؟
من سعدی درگاه تو عاشق به روی ماه تو
هستیم نیکوخواه تو از من چرا رنجیده ای؟