شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
بخش ۶ - حکایت
سعدی
سعدی( باب پنجم در رضا )
204

بخش ۶ - حکایت

شنیدم که دیناری از مفلسی
بیفتاد و مسکین بجستش بسی
به آخر سر ناامیدی بتافت
یکی دیگرش ناطلب کرده یافت
به بدبختی و نیکبختی قلم
بگردید و ما همچنان در شکم
نه روزی به سرپنجگی می خورند
که سرپنجگان تنگ روزی ترند
بسا چاره دانا به سختی بمرد
که بیچاره گوی سلامت ببرد