101
شمارهٔ ۹۰ - در حق فرید الدین
بر بدایع نظم تو ، ای فریدالدین
طویله های گهر را نماند مقداری
نه باغ طبع ترا هست جز ادب شجری
نه شاخ لفظ ترا هست جز هنر باری
بگرد تو نرسند اهل نظم و نثر امروز
و گر چه جهد و تکلیف کنند بسیاری
بشعر یار خودم خوانده ای و لیک بفضل
ترا ندانم اندر همه جهان یاری
چو من بفضل تو اقرار دارم از سر صدق
ز کس نیابی در مشرق و غرب انکاری
ترا فلک بمقام شرف رسانیدست
فلک نکرده ازین علاقه تر کاری
ببارگاه خداوند مشرق و مغرب
متاع فضل ترا خاست روز بازاری
گران بها گهری و کجا تواند بود ؟
چنین گدا را الا چنان خریداری
جهان تو داری ، طوبی لک ، ای فرید الدین
بزیر عدل چنان جهانداری