شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۱ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۳۹- سورة الزمر- مکیة )
107

۱ - النوبة الاولى

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‏
تَنْزِیلُ الْکِتابِ فرو فرستادن این نامه، مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (۱) از اللَّه است آن تواناى تاونده دانا.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ما فرو فرستادیم بتو این نامه براستى، فَاعْبُدِ اللَّهَ پس اللَّه را پرست مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (۲) پرستش وى را و دین وى را پاک دارنده از شک و نفاق.
أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ آگاه باشید که اللَّه راست سزا و واجب پرستش پاک از انباز گرفتن با او و بگمان بودن در یگانگى او و در سخن او، وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ و ایشان که فرود از اللَّه خدایان گرفتند، ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ و میگویند نمى‏پرستیم ایشان را تا مگر نزدیک کنند ما را با اللَّه نزدیکى، إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ اللَّه داورى کند میان ایشان، فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ در آنچه ایشان در آن اختلاف میگویند إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی اللَّه راه ننماید، مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ (۳) کسى را که او دروغ زن است ناسپاس ناگرویده، لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً اگر اللَّه خواستى که فرزندى گیرد، لَاصْطَفى‏ مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ خود گزیدى از آنچه مى‏آفریند آنچه خواستى، سُبْحانَهُ پاکى و بى‏عیبى ویراست، هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۳) اوست خداى یکتا فرو شکننده همگان.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بیافرید هفت آسمان و هفت زمین، بِالْحَقِّ بفرمان روان، یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهارِ بر مى‏پیچد شب بر روز، وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّیْلِ و برمى‏پیچد روز بر شب، وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ و نرم کرد و روان آفتاب و ماه، کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى هر دو میروند هنگامى را نام زده کرده از سرانجام جهان، أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ (۵) آگاه باشید که اوست آن تواناى تاونده آمرزگار پوشنده.
خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ بیافرید شما را از یک تن، ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها پس بیافرید از ان یک تن جفت او، وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ و فرو فرستاد شما را از چهارپایان خوردنى، ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ هشت جفت، یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ مى‏آفریند شما را در شکمهاى مادران شما، خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ آفرینشى از پس آفرینشى، فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ در سه تاریکى، ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ آن کس که این میکند اللَّه است خداوند شما، لَهُ الْمُلْکُ پادشاهى او راست، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایى جز او، فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (۶) چون مى‏برگردانند شما را از راه راست و کار راست و سخن راست!
إِنْ تَکْفُرُوا اگر همه کافر شوید و به نگروید، فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ اللَّه بى‏نیاز است از شما، وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ و بندگان خویش را کفر نپسندد، وَ إِنْ تَشْکُرُوا و اگر سپاس دارید و بگروید، یَرْضَهُ لَکُمْ پسندد آن شما را، وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ و نکشد هیچ بارکشى بار کسى دیگر، ثُمَّ إِلى‏ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ پس با خداوند شماست بازگشت شما، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ تا خبر کند شما را بآنچه میکردید، إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۷) که او داناست بهر چه در دلهاست.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ و آن گه که بمردم رسد گزندى، دَعا رَبَّهُ خواند خداوند خویش را، مُنِیباً إِلَیْهِ بازگشته با وى بدل، ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ پس آن گه که او را نعمتى داد از خود وزیر دست او کرد آنچه خواست، نَسِیَ فراموش کرد و بگذاشت، ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ آن رنج که اللَّه رامى با آن خواند تا آن را ببرد ازین پیش، وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً و خداى را همتایان گفت و انبازان نهاد، لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ تا خویشتن را از راه سپاس دارى گم کند، قُلْ گوى اى محمد، تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا روزگار مى‏فرا گذار بکفر خویش روزى چند اندک، إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (۸) که تو از دوزخیانى.