شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۳ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۱۰- سورة یونس - مکیة )
113

۳ - النوبة الاولى

قوله تعالى: هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ در خشک و در دریا مى‏رواند شما را او آنست، حَتَّى إِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ تا آن گه که شما در کشتى باشید هنگامى، وَ جَرَیْنَ بِهِمْ و کشتى میرود و ایشان در آن، بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ ببادى خوش، وَ فَرِحُوا بِها و ایشان بآن باد شادان، جاءَتْها رِیحٌ عاصِفٌ بان کشتى آید ناگاه بادى کشتى‏شکن، وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ و موج آید ایشان را از هر سوى، وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ و چنان دانند که هلاک ایشان بود، دَعَوُا اللَّهَ خداى را خوانند، مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ دعا و عذر و بیم و امید او را خالص کرده، لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ و گویند اگر باز رهانى ما را ازین بیم، لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ. (۲۲) حقّا که ما ترا از سپاس دارانیم و از نعمت شناسان.
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ چون باز رهاند ایشان را، إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ چون در نگرى باز افزونى جستن و ستمکارى درگیرند در زمین، بِغَیْرِ الْحَقِّ بناسزا و ناحق، یا أَیُّهَا النَّاسُ اى مردمان، إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ این افزونى جستن شما بر یکدیگر و این ستمکارى بر خویشتن، مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا روزى چند است زندگانى این جهان ناپاینده، ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ آن گه با ماست بازگشت شما فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (۲۳) پس شما را خبر کنیم بآنچه میکردید در زندگانى این جهانى.
إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا مثل زندگانى این جهانى کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ راست همچون آبى است که فرو فرستادیم از آسمان، فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ تا بآن آب رستنیها رست در زمین آمیغ، مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ از آنچه مردم خورد و چهارپایان، حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها تا زمین آرایش خویش گرفت، وَ ازَّیَّنَتْ و آراسته گشت، وَ ظَنَّ أَهْلُها و چنان دانند خداوندان آن أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها که و پادشاه گشتند بران، أَتاها أَمْرُنا بآن رسد فرمان ما، لَیْلًا أَوْ نَهاراً شب یا روز، فَجَعَلْناها حَصِیداً آن را ریزیده و پژمرده چون کاه دروده کردیم، کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ گویى دى خود هیچ نبود، کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ هم چنین سخنان خویش گشاده و روشن میفرستیم، لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ. (۲۴) ایشان را که در آن بیندیشند.
وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ اللَّه با سراى سلامت میخواند، وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ و راه مینماید و او را که خواهد، إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ. (۲۵)
براه پاینده راست.
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا ایشان را است که نیکویى کردند، الْحُسْنى‏ نیکوتر از آنچه ایشان کردند، وَ زِیادَةٌ و نیز افزونى از ناخواسته و نابیوسیده، وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ و بران رویهاى ایشان نه نشیند، قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ گردى و نه خوارى، أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. (۲۶) ایشانند بهشتیان، جاویدان در آن.
وَ الَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ و ایشان که بدیها کردند، جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِها ایشان را است پاداش هر بدى هم چنان، وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ و خوارى فراسرهاى ایشان نشیند، ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ ایشان را کس نه که ایشان را از خداى نگه دارد، کَأَنَّما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ چنان که پندارى که در رویهاى ایشان کشیدند، قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً پاره‏هایى از شب تاریک، أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. (۲۷) ایشانند دوزخیان در آتش جاویدان.