شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۲ - النوبة الثالثة
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۹- سورة التوبة- مدنیة )
112

۲ - النوبة الثالثة

قوله تعالى: وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ... الآیة. یک قول آنست که اینان اهل بدعت و اهواءاند که کتاب خدا و سنّت مصطفى واپس داشتند و آن را سست دیدند، و صواب دید رأى خویش و مستحسنات عقول فرا پیش داشتند و بچشم تعظیم در آن ننگرستند تا اسیر تهمت و شبهت گشتند، نه اعتقاد بر بصیرت دارند نه سخن بر بیّنت نه طریق کتاب و سنّت، راست چون درختى که بیخش بدعت، ساقش ضلالت، شاخش لعنت، برگش عقوبت، شکوفه‏اش ندامت، میوه‏اش حسرت.
فرمان است از درگاه عزّت بحکم این آیت: فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ. این درخت از بیخ بر آرید و اصل این شاخها ببرید، امامان کفر و بدعت را زینهار مدهید و از ایشان هرگز ایمن مباشید که ایشان دزدان‏اند و شما پاسبان. دزد پاسبان را کى دوست دارد و از وى کى ایمن باشد؟! ائمة الکفر باین قول که گفتیم بشر المریسى است با دین تلبیسى و طریق ابلیسى، شیطان الطّاق آن زراق باتفاق بسر بود و او که قرآن را مخلوق، گفت، براى و مراد جعد درهم که فردا در دوزخ با فرعون خواهد بود بهم غیلان قدرى که وى زنده کرده است دین گورى جهم صفوان که در دین بوى اقتدا کردن نتوان. این مبتدعان و پیشروان کفر و ضلالت در آخر عهد صحابه پدید آمدند و فتنها در دین آشکارا کردند و روى از منهج راستى بر تافتند تا ربّ العزّة قومى را از پیش‏روان اهل سنّت بر ایشان مسلّط کرد. چون عبد اللَّه بن عمر و عبد اللَّه بن عباس و مانند ایشان تا آن بدعتها نفى کردند و بتیغ کتاب و سنت بیخ جدال و بدعت ببریدند و متون احادیث پیغامبر (ص) بسلاسل اسناد مقیّد داشتند و حقّ از باطل جدا کردند و فرزندان خود را وصیّت کردند که بر ایشان سلام مکنید و چون بمیرند بر ایشان نماز مکنید. پیران طریقت گفته‏اند: گناه اهل سنّت بعفو. نزدیکتر است از طاعت مبتدع بقبول.
قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ. سماع نصرت بار قتال بر ایشان سبک کرد و وعده ظفر کار خطرناک بر ایشان خوش کرد. اینست سنّت خداوند جل جلاله که بر هر تکلیفى تخفیفى داشته و با هر عسرى یسرى روان کرد.
وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ هر کسى را باندازه بیمارى وى شفا داد، یکى بیمار از کید شیطان، شفاء وى در قهر دشمن است یکى بیمار از شهوت نفس، شفاء وى در قهر نفس یکى بیمار از تاریکى دل، شفاء وى در نور معرفت است یکى بیمار از محبّت، شفاء وى در مشاهده است. جعفر بن محمد از اینجا گفته است: لبعضهم شفاء المعرفة و الصفا، و لبعضهم شفاء التّسلیم و الرضا، و لبعضهم شفاء التوبة و الوفا و لبعضهم شفاء المشاهدة و اللّقاء.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا... الآیة، من ظنّ انه یقنع منه بالدّعوى دون التحقیق بالمعنى فهو على غلط من حسابه. کار حقیقت معنى دارد نه صورت دعوى، هموار مال اندر دست منکر باشد و باد اندر دست مدعى، و بحکم شرع منکر را قول قول است و مدعى اگر بیّنت ندارد قولش هذیان، دنیاى خسیس بدعوى نتوان یافت، حقیقت حق بدعوى کى توان یافت، آنچه زیر حکم مخلوق در آید بدعوى حاصل نیاید، پس آنچه خود در حکم مخلوق نیاید بدعوى کى حاصل آید.
پیر طریقت گفت: الهى! اگر این آه از ما دعوى است سزاى آنى، ور لاف است بجاى آنى، ور صدق است وفاى آنى الهى! اگر دعوى است سخن راست است، ور لاف است ناز راست است، ور صدق است کار راست است، ار دعوى است نه بیداد است ور لاف است از آن است که دل شاد است، ور صدق است از تاوان آزاد است الهى! تو دانى که کدام است، اگر دعوى بر کرم عرض کنى ناز مرا ضرورت است.
قوله: ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ عمارت مسجد در عبادت متعبّدان است و اخلاص مخلصان، و مشرک نه در شمار متعبّدان است نه در غمار مخلصان، عمارت مسجد کار مؤمنانست و عادت ایشان. خداى میگوید: إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ. و گفته‏اند مساجد اعضاء بنده است که بوقت سجود بر زمین نهاد، و عمارتش آنست که آن را بادب شرع دارند و بزیور حرمت بیارایند، و هرگز پیش مخلوق از بهر دنیا بر زمین ننهند و جز خداى را جل جلاله استحقاق سجود ندانند.
پیر طریقت گفت: الهى! از سه چیز که دارم در یکى نگاه کن: اول سجودى که جز ترا از دل برنخاست دیگر تصدیقى که هر چه گفتى گفتم که راست سه دیگر چون با ذکرم خاست دل و جان جز ترا نخواست.
آن گه از سرانجام کار مؤمنان و درجات ثواب مخلصان خبر داد، گفت: یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ‏
. بشارت بر دو قسم است: یکى بواسطه ملک در آخر عهد دنیا که بنده روى بآخرت نهد بشارت دهد که: أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ یکى بیواسطه قول ملک جلّ جلاله در انجمن قیامت بوقت محاسبت یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ یکى را بشارت بود بنعمت جنّت یکى را بشارت بود بدوام مشاهدت و راز ولى نعمت و شتان ما هما، و یقال: یبشّر العاصى بالذکر لا لتقدیم العصاة على المطیعین لکن لضعفهم و الضعیف اولى بالرفق من القوى، و یقال: یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ، عرفهم انهم لم یصلوا الى ما و صلوا من الدرجات بسعیهم و طاعتهم و لکن برحمة و صلوا الى طاعتهم لا بطاعتهم و صلوا الى نعمتهم.
قال رسول اللَّه (ص) ما منکم من احد ینجیه عمله قالوا: و لا انت یا رسول اللَّه؟
قال: و لا انا الا ان یتغمدنى اللَّه برحمته، و اللَّه هو الغفور الرحیم.