شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۹ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۹- سورة التوبة- مدنیة )
120

۹ - النوبة الاولى

قوله تعالى: الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ ایشان که مى‏طعن کنند، عیب جویند در فراخ بخشیدگان بخوش منشى، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ از گرویدگان، فِی الصَّدَقاتِ در زکاتها و صدقتها، وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ و ایشان را که نمى‏یاوند و نمیدارند مگر اندک خویش، فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ از ایشان مى‏افسوس دارند، سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ جزاى ایشان داد بآن افسوس که میدارند، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. (۷۹) و ایشانراست عذابى دردنماى.
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ آمرزش خواه ایشان را، أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ یا مخواه آمرزش ایشان را، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً اگر آمرزش خواهى ایشان را هفتاد بار، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ نیامرزد خداى ایشان را، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ این بآنست که ایشان کافر شدند بخداى و رسول او، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. (۸۰) و خداى راه نماى و پیش برنده نیست قومى را که بنزدیک او از فاسقان‏اند.
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ شاد گشتند با پس کردگان، بِمَقْعَدِهِمْ به نشست خویش، خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ بر خلاف رسول خداى، وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و دشوار داشتند که باز کوشند بمال خویش و تن خویش، فِی سَبِیلِ اللَّهِ از بهر خداى و در راه خداى، وَ قالُوا و یکدیگر را گفتند، لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ بیرون مشید، بجنگ درین گرما، قُلْ نارُ جَهَنَّمَ گوى آتش دوزخ، أَشَدُّ حَرًّا توش آن سختتر است، لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ. (۸۱) اگر ایشان دریا بندید و دانندید.
فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا تا اندکى خندند از شادى خویش، وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً و فراوان گریند، جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (۸۲) بپاداش آنچه میکردند.
فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ اگر باز برد ترا خداى، إِلى‏ طائِفَةٍ مِنْهُمْ با ایشان که زنده مانده‏اند از ایشان و مصرّ، فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ و از تو دستورى خواهند بیرون آمدن را، فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً گوى با من هرگز میائید، وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا و با من هرگز جنگ مکنید با جهودان، إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ شما از خود بپسندیدید باز نشستن از جنگ پیشین، فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ. (۸۳) باز نشینید، با باز نشستگان دیگر.
وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ و نماز مکن بر هیچکس از ایشان، ماتَ أَبَداً که بمیرد، هرگز، وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ و باز مایست بر گور هیچکس از ایشان، إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ که ایشان کافر شدند بخداى و رسول وى، وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ. (۸۴) و بمردند از طاعت بیرون.
وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ و خوش ما یاد ترا مالهاى ایشان و فرزندان ایشان، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا خداى میخواهد که عذاب کند ایشان را بشغل آن درین جهان، وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ. (۸۵) و جانهاى ایشان بر آید و ایشان کافر.
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و چون (ج) فرو فرستاده آید از آسمان سورتى از فرقان، أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ که بگروید بخداى، وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ و باز کوشید با رسول او، اسْتَأْذَنَکَ دستورى خواهد از تو باز نشستن را، أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ اهل توان از ایشان، وَ قالُوا و ترا گویند، ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ. (۸۶) گذار تا نشینیم با نشستگان.
رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ پسند دادند که با زنان در خانها بنشینند چون زنان، وَ طُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ و مهر نفاق بر دلهاى ایشان نهاده شد، فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ. (۸۷) تا ایمان راست در نیابند.
لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ لکن رسول و گرویدگان که با وى‏اند.
جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ او و ایشان بارى باز کوشیدند بمال خویش و تن خویش با دشمن خداى، وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ همه نیکیها ایشانراست، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (۸۸) و ایشانند پیروز آمدگان جاوید.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ ساخته است خداى ایشان را بهشتهایى، تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ در زیر آن درختان جویهاى روان، خالِدِینَ فِیها جاویدان ایشان در آن، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۸۹) آنست پیروزى بزرگوار.