شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۲ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۲۶- سورة الشعرا- مکیة )
118

۲ - النوبة الاولى

قوله تعالى: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ و این انیز دستى است ترا بر من که سپاس نهى بآن بر من أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ (۲۲) که قوم مرا به بندگى گرفتى تا من در میان شما بالیدم و در دست تو برآمدم.
قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ (۲۳) فرعون گفت: خداى جهانیان خود چه چیزست ؟
قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا (ع) گفت: خداوند آسمانها و زمینها و هر چه در میان آن، إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ (۲۴). اگر این سخن را بى‏گمان خواهید بود.
قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ (۲۵)، ایشان را گفت که گرد او بودند: نمى‏نیوشید؟
قالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (۲۶) گفت: خداوند شما و خداوند پدران پیشینیان شما.
قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ (۲۷) گفت: این رسول شما که بشما فرستادند براستى که دیوانه است.
قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما گفت: خداوند دو نیمه جهان، جاى برآمد روز و فروشدن آن و آنچه میان آن، إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (۲۸) اگر مى‏دریابید.
قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی گفت: اگر خدایى گیرى جز زمن، لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ (۲۹) چنان کنم که از زندانیان باشى.
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْ‏ءٍ مُبِینٍ (۳۰) گفت: و اگر چیزى آرم بتو چیزى پیدا آشکارا.
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۳۱) گفت: پس بیار آن را اگر از راست‏گویانى.
فَأَلْقى‏ عَصاهُ عصاى خویش را بیوکند فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ (۳۲) چون بنگریست آن مارى بود بزرگ آشکارا.
وَ نَزَعَ یَدَهُ و دست راست خویش بیرون کشید فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ (۳۳) آن دست او را دید سپید روشن تاونده نگرندگانرا.
قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ گفت: مهینان ایشان را که گرد بر گرد او بودند: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ (۳۴) آن مرد براستى جادویى است استاد دانا.
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ میخواهد که بیرون کند شما را از زمین شما بجادویى خویش فَما ذا تَأْمُرُونَ (۳۵). چه فرمائید شما در کار او.
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ گفتند با پس کن او را و برادر او را. وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ (۳۶) و در شارستان‏هاى خویش فراهم آورندگان فرست.
یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ (۳۷) تا بتو آرند هر جادویى دانا که هست.
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ فراهم آورند جادوان، لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ (۳۸) هنگام روزى را دانسته و نامزد کرده.
وَ قِیلَ لِلنَّاسِ و مردمان را گفتند هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (۳۹) هستید شما آن را که فراهم آئید؟
لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ تا ما از آن سوى باشیم که جادوان از آن سویند، إِنْ کانُوا هُمُ الْغالِبِینَ (۴۰) اگر ایشان به آیند.
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ چون جادوان آمدند قالُوا لِفِرْعَوْنَ فرعون را گفتند: أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبِینَ (۴۱) ما را مزدى هست اگر ما به آییم؟
قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ (۴۲) گفت: آرى وانگه شما براستى که از نزدیک کردگان باشید.
قالَ لَهُمْ مُوسى‏ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (۴۳) موسى گفت: ایشان را بیفکنید آنچه بخواهید افکند.
فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ بیفکندند رسنها و چوبهاى خویش، وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (۴۴) و گفتند بخدایى فرعون که ما به آییم.
فَأَلْقى‏ مُوسى‏ عَصاهُ بیوکند موسى عصاى خویش، فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ (۴۵) تا که مى‏فروبرد تیز آنچه ایشان ساختند.
فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ (۴۶) جادوان را بیفکندند بر روى سجده بران.
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ (۴۷).
رَبِّ مُوسى‏ وَ هارُونَ (۴۸). گفتند بگرویدیم بخداوند جهانیان خداوند موسى و هارون.
قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ گفت ایمان آوردید او را پیش از آن که دستورى دادم شما را؟، إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ جز زان نیست که مهتر و استادتر شما آمد و جادویى آموخت شما را، فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ.
که زود باشد که بدانید. لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ دستها و پاهاى شما را ببرم چپ و راست. وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ (۴۹) و شما را بیاویزم همگان.
قالُوا لا ضَیْرَ گفتند. گزند نیست، باک نیست. إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (۵۰) ما با خداوند خویش گشتیم.
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا ما امیدواریم که بیامرزد ما را خداوند ما گناهان ما. أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ (۵۱) آن گه که ما اوّل گرویدگان باشیم.
وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ و پیغام کردیم بموسى، أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی که بشب ببر بندگان مرا إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ (۵۲) تا ایشان از پس شما بیایند.
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ (۵۳) فرعون در شارستانها مردم انگیزندگان فرستاد.
إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ (۵۴) گفت: اینان تنى چندند سخت اندک، وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ (۵۵) و ایشان ما را بدرد خشم آورده‏اند.
وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ (۵۶) و ما انبوهیم هام پشت بهم ساخته.
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ، وَ کُنُوزٍ (۵۷) بیرون آوردیم ایشان را از بهشتها و چشمه‏هاى روان‏
و گنجها وَ مَقامٍ کَرِیمٍ (۵۸)، کَذلِکَ و جایگاههاى بناز
چنان وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ (۵۹) و فرا بنى اسرائیل دادیم از کشته بازمانده.
فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ (۶۰) در پى ایشان نشستند تا برآمد آفتاب.
فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ چون هام دیدار شد هر دو گروه با یکدیگر، قالَ أَصْحابُ مُوسى‏ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ (۶۱) یاران موسى گفتند در ما رسیدند.
قالَ کَلَّا گفت موسى نه نه چنین نرسند، إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ (۶۲) خداوند من با من مرا راه مى‏نماید.
فَأَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ پیغام دادیم بموسى و فرمان که بعصاى خویش دریا بزن! فَانْفَلَقَ بشکافت دریا، فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ (۶۳) تا هر پاره‏اى ازو چون کوهى بگشت بزرگ.
وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ (۶۴) و تنگ درآوردیم آنجا دیگران را.
وَ أَنْجَیْنا مُوسى‏ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ (۶۵) و رهانیدیم موسى را و هر که با وى بود همگان.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ (۶۶) پس بآب بکشتیم دیگران را.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً در آن عبرتى است، وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۶۷) و بیشتر مردمان گرونده نیستند.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۶۸) و خداوند تو تواناى است مهربان.