شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۴ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۲۶- سورة الشعرا- مکیة )
116

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالى: کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ (۱۰۵) دروغ‏زن شمرد قوم نوح فرستادگان را.
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ آن گه که فرا ایشان گفت مرد ایشان نوح أَ لا تَتَّقُونَ (۱۰۶). بنپرهیزید؟
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (۱۰۷) من شما را فرستاده‏اى استوارم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۰۸) بپرهیزید از عذاب خداى و مرا فرمان برید.
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ نمیخواهم از شما هیچ مزدى إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِینَ (۱۰۹) نیست مزد من مگر بر خداوند جهانیان.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۱۰) بپرهیزید از خداى و مرا فرمان برید.
قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ گفتند: بگرویم بتو ایمان آریم ترا؟، وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ (۱۱۱) پس روان تو که نبوده‏تر از مردمانند.
قالَ وَ ما عِلْمِی بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۱۲) گفت: من چه دانم؟ بآنچه ایشان میکنند؟.
إِنْ حِسابُهُمْ نیست شمار ایشان، إِلَّا عَلى‏ رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ (۱۱۳) مگر بر خداوند من اگر میدانید.
وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِینَ (۱۱۴) و من راننده گرویدگان نیستم.
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ (۱۱۵) نیستم من مگر ترساننده‏اى آشکارا.
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ گفتند اى نوح اگر باز نه‏ایستى ازین سخن، لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ (۱۱۶) ناچار از راندگان باشى و کشتگان بسنگ.
قالَ رَبِّ گفت خداوند من، إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ (۱۱۷). این قوم مرا دروغ‏زن گرفتند.
فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحاً برگشاى میان من و میان ایشان برگشادنى وَ نَجِّنِی وَ مَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (۱۱۸) و باز رهان مرا و ایشان که با منند از گرویدگان.
فَأَنْجَیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ برهانیدیم او را و هر که با او بود، فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ (۱۱۹) در آن کشتى گران بار کرده پر.
ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِینَ (۱۲۰) آن گه بآب بکشتیم پس همه بازماندگان را از کشتى.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین نشانى است.
وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۲۱) و بیشتر ایشان گرویده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۱۲۲) و خداوند تو است آن تواناى مهربان.
کَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِینَ (۱۲۳) دروغ‏زن گرفتند عاد فرستادگان ما را.
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ آن گه که ایشان را گفت مرد ایشان هود أَ لا تَتَّقُونَ (۱۲۴) بنترسید از خداى؟
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (۱۲۵) من شما را رسولى استوارم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۲۶) بپرهیزید از خداى و مرا فرمان برید.
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ و نمى‏خواهم از شما برین هیچ مزدى. إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِینَ (۱۲۷) نیست مزد من مگر بر خداوند جهانیان.
أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ مى‏سازید و برمى‏آرید بر هر بالایى، آیة کبوتر خانه‏اى؟ تَعْبَثُونَ (۱۲۸): بازى میکنید و کبوتردارى.
وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ و مى‏کنید کارگاهها لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ (۱۲۹) تا مگر جاوید مانید.
وَ إِذا بَطَشْتُمْ و چون برمیکوبید، بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ (۱۳۰) نابخشاینده برمیکوبید.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۳۱) بپرهیزید از خداى و مرا فرمان برید.
وَ اتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ (۱۳۲). بترسید از آن که شما را در هم پیوست، اینچه میدانید.
أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِینَ (۱۳۳) شما را پیوسته داد ستوران و پسران.
وَ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ (۱۳۴) و رزان و چشمه‏ها.
إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (۱۳۵) که من مى‏ترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ.
قالُوا سَواءٌ عَلَیْنا گفتند یکسانست بر ما.
أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ (۱۳۶) که پند دهى یا از پند دهندگان نباشى.
إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ (۱۳۷) نیست این مگر دروغ ساختن پیشینان.
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ (۱۳۸) و هرگز ما را عذاب نخواهند کرد.
فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْناهُمْ دروغ‏زن گرفتند او را و هلاک کردیم ایشان را.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین گفت نشانى و عبرتى پیداست و پندى آشکارا، وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۳۹) و بیشتر ایشان گرویده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۱۴۰) و خداوند تو آن تواناى مهربان.
کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ (۱۴۱) دروغ‏زن گرفت ثمود پیغامبران را.
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ آن گه که ایشان را گفت مرد ایشان صالح: أَ لا تَتَّقُونَ (۱۴۲) که از خداى بنپرهیزید؟
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (۱۴۳) من شما را فرستاده استوارم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۴۴) بپرهیزید از خداى و مرا فرمان برید.
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ و نمى‏خواهم از شما برین هیچ مزدى، إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِینَ (۱۴۵) نیست مزد من مگر بر خداوند جهانیان.
أَ تُتْرَکُونَ شما را میخواهند گذاشت فِی ما هاهُنا در اینجه اندرست درین جهان، آمِنِینَ (۱۴۶) بى‏بیم.
فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ (۱۴۷) وَ زُرُوعٍ در رزان و چشمه‏ها و کشت‏زارها، وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِیمٌ (۱۴۸) و خرما بنان خوشه آن نرم و پخته.
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ و مى‏تراشید از کوه‏ها و سنگ خاره بُیُوتاً خانه‏هایى فارِهِینَ (۱۴۹) استادان و تیزکاران.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۵۰) بپرهیزید از خداى و فرمان برید مرا وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ (۱۵۱) و فرمان بردار مباشید گزاف‏کاران را الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ ایشان که بزمین به تباه‏کارى میروند وَ لا یُصْلِحُونَ (۱۵۲) و کار و کرد خویش نیک نمى‏دارند.
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ (۱۵۳) گفتند چه اى تو مگر یکى از خورندگان کرده و از آشامندگان.
ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا نیستى مگر مردمى همچون ما فَأْتِ بِآیَةٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۱۵۴) بیار نشانى اگر راست‏گویانى.
قالَ هذِهِ ناقَةٌ گفت اینک آن ماده شتر. لَها شِرْبٌ او را آبشخور وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ (۱۵۵) و شما را آبشخور روزى دانسته.
وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ و هیچ بد مرسانید باو فَیَأْخُذَکُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ (۱۵۶) که بگیرد شما را عذابى روزى بزرگ.
فَعَقَرُوها پى‏زدند او را و بکشتند فَأَصْبَحُوا نادِمِینَ (۱۵۷) پس بامداد کردند پشیمانان.
فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ فرا گرفت ایشان را عذاب، إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین نشانى ست وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۵۸) و بیشتر ایشان گرویده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۱۵۹) و خداوند تو توانا است مهربان.
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ (۱۶۰) دروغ‏زن گرفتند قوم لوط پیغامبران را.
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ آن گه که گفت ایشان را مرد ایشان لوط أَ لا تَتَّقُونَ (۱۶۱) بنپرهیزید از خداى؟
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (۱۶۲) من شما را پیغامبرى استوارم.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۶۳) بپرهیزید از خداى و مرا فرمان برید.
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ و نمى‏خواهم برین هیچ مزدى إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِینَ (۱۶۴) نیست مزد من مگر بر خداوند جهانیان.
أَ تَأْتُونَ الذُّکْرانَ مِنَ الْعالَمِینَ (۱۶۵) گرد مى‏آیید با نران از مردمان‏
وَ تَذَرُونَ و میگذارید ما خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ آنچه آفرید خداوند شما از جفتان شما؟ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (۱۶۶) نیستید شما مگر قومى از اندازه در گذارندگان.
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ گفتند اى لوط اگر باز نشوى و باز نه‏ایستى ازین سخن لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ (۱۶۷) ناچاره که از بیرون کردگان باشى، قالَ إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالِینَ (۱۶۸) لوط گفت: من کرد شما را از زشت‏دارانم، رَبِّ نَجِّنِی وَ أَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ (۱۶۹) خداوند من باز رهان مرا و کسان مرا از آنچه ایشان میکنند.
فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ (۱۷۰) باز رهانیدیم او را و کسان او را همگان.
إِلَّا عَجُوزاً فِی الْغابِرِینَ (۱۷۱) مگر پیر زنى از بازماندگان در شارستان.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ (۱۷۲) آن گه دمار برآوردیم و نیست کردیم دیگران را.
وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً بر ایشان ببارانیدیم بارانى، فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ (۱۷۳) چون بد بارانى ترسانیدگان و تهدید نیوشندگان را.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً و درین نشانى ست، وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۷۴) و بیشتر ایشان گرویده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۱۷۵) خداوند تو تواناست مهربان.
کَذَّبَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ (۱۷۶) دروغ‏زن گرفت مردمان ایکة پیغامبران را
إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ آن گه که شعیب گفت ایشان را أَ لا تَتَّقُونَ (۱۷۷) بنپرهیزید از عذاب خداى‏
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (۱۷۸) من شما را رسولى استوارم‏
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ (۱۷۹) بپرهیزید از عذاب خداى و فرمان برید مرا.
وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ و نمى‏خواهم برین از شما هیچ مزدى، إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِینَ (۱۸۰) نیست مزد من مگر بر خداوند جهانیان.
أَوْفُوا الْکَیْلَ تمام پیمایید وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ (۱۸۱) و از کاهندگان و زیان نمایندگان مباشید وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ (۱۸۲) و بقپان راست سنجید.
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ و چیزهاى مردمان مکاهید، وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (۱۸۳) و به تباه‏کارى در زمین مروید دلیروار.
وَ اتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ و بپرهیزید از عذاب آن خداى که شما را بیافرید، وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ (۱۸۴) و گروهان پیشینیان.
قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ (۱۸۵) گفتند تو نیستى مگر آفریده‏اى خوردن و آشامیدن را
ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا و نیستى مگر مردمى همچون ما وَ إِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکاذِبِینَ (۱۸۶) و نمى‏پنداریم ترا مگر از دروغ‏زنان.
فَأَسْقِطْ عَلَیْنا فرو افکن بر ما کِسَفاً مِنَ السَّماءِ پاره‏اى از آسمان، چنان که برستخیز خواهد بود، إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۱۸۷) اگر از راست‏گویانى.
قالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ گفت خداوند من به داند آنچه شما میکنید از.
فَکَذَّبُوهُ دروغ‏زن گرفتند او را فَأَخَذَهُمْ عَذابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ فرا گرفت ایشان را عذاب روز ظلة.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً و درین نشانى بود و پندى آشکارا وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۹۰) و بیشتر آنانند که گرویده نبودند.
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ و خداوند تواناست مهربان.