107
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ حق خویشاوند او را ده وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ و درویش را و راهگذرى را ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ آن به است ایشان را که خداى را میخواهند و پاداش او میجویند وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۳۸) و ایشانند که پیروز آمدگان جاویداند.
وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً چیزى که دهید از ربا لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ تا بیفزاید در مال مردمان فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ آن بنزدیک خداى بنفزاید وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ و آنچه بخشید و دهید از زکاة تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ که بآن خداى را خواهید و پاداش او فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ (۳۹) ایشاناند که بیکىاند باو نایند.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ اللَّه اوست که بیافرید شما را ثُمَّ رَزَقَکُمْ و پس روزى داد شما را ثُمَّ یُمِیتُکُمْ و پس میراند شما را ثُمَّ یُحْیِیکُمْ و پس زنده کند شما را هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ کس هست از این که انبازان خوانید شما؟ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ که ازین هیچ چیز کند سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ (۴۰) پاکى و بىعیبى او را و برترى از آن انبازى که وى را میگویند.
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ آشکارا گشت و فراوان تباهى در دشتها و شهرها بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ ببد کرد دستهاى مردمان لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا تا بچشاند ایشان را پاداش لختى از آنچه کردند لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۴۱) تا مگر بازگردند.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ گوى بروید در زمین فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ درنگرید چون بود سرانجام ایشان که ازین پیش بودند کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ (۴۲) که باللّه مىانبازان گرفتند.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ پس آهنگ و روى خود راست دار لِلدِّینِ الْقَیِّمِ این دین درست راست پاینده را مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ پیش از آن که روزى آید، لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ روزى که چون اللَّه آن را آورده بود با پس نبرد یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ (۴۳) آن روز مىباز پراکنند در دو راه.
مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ هر که کافر شود گزند کفر او برو وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً و هر که نیکى کند فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ (۴۴) خویشتن را مىنشستگاه سازد و مى بساط گستراند.
لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ تا پاداش دهد ایشان را که بگرویدند و نیکها کردند مِنْ فَضْلِهِ از بخشیده خویش إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ (۴۵) که او دوست ندارد ناگرویدگان را.
وَ مِنْ آیاتِهِ و از نشانهاى اوست أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ که میفروگشاید از هوا بادهایى بشارت ده وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ و تا بچشاند شما را از بخشایش خویش وَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ و تا بآن باد کشتى رود بفرمان او وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ و بآن بجوئید روزى او وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۴۶) تا مگر شکر کنید.
لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ و فرستادیم پیش از توسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ فرستادگانى بقوم ایشانجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بایشان آوردند پیغامهاى روشنانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا ما کین ستدیم از ایشان که کافر شدند کانَ حَقًّا عَلَیْنا و بر ما حق بود صْرُ الْمُؤْمِنِینَ (۴۷) یارى دادن گرویدگان.
اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ اللَّه اوست که فرو مىگشاید بادها فَتُثِیرُ سَحاباً تا مىانگیزاند و فراهم میآرد میغ فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ و مىگستراند آن را در هوا چنان که میخواهد و وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً و آن را پاره پاره طبق طبق میکند، فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ تا باران بینى رگها که مىبیرون آید از رشحههاى آن فَإِذا أَصابَ بِهِ چون رساند آن را، مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ بآن که خواهد از بندگان خویش، إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (۴۸) ایشان بآن رامش مىبرند و شاد مىباشند.
وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ و هر چند که پیش از آنکه بر ایشان فرو فرستادند باران مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ (۴۹) از پیش هنگام باران فرو مانده بودند نومید.
فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ در نگر درین نشانهاى مهربانى اللَّه. کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها که چون زنده میکند زمین را پس مرگ آن إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتى او که آن میفرستد زنده کننده مردگان است وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۵۰) و او بر همه چیز تواناست.
وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِیحاً و اگر بادى گشائیم فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا تا آن را زرد گشته بینند لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ (۵۱) پس آن که آن چنان دیدند به نسپاسى و بد اندیشى کافر میشوند.
فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى پس میدان که تو نتوانى مردگان را شنوایى، وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ و نتوانى که کران را شنوانى إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ (۵۲) آن گه که برگردند از خواننده و پشت کنند بر پیغام.
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ و تو نابینایان را راه نماینده نیستى عَنْ ضَلالَتِهِمْ تا ایشان را از گمراهى بازدارى إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا نشنوانى تو مگر آن کس که بگرود به پیغام و سخنان ما فَهُمْ مُسْلِمُونَ (۵۳) ایشاناند که گردن نهاد گاناند ما را.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ اللَّه اوست که بیافرید شما را از چیزى سست ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً پس بعد آن جوانى داد و نیروى آفرید و کرد ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً پس بعد آن جوانى و نیروى سستى و پیرى آفرید و کرد یَخْلُقُ ما یَشاءُ مىآفریند چنان که خواهد وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ (۵۴) اوست آن تواناى دانا.
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ و آن روز که رستاخیز بپاى شود یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ سوگند خورند ناگرویدگان ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ جز از ساعتى نبودند کَذلِکَ هم چنان کانُوا یُؤْفَکُونَ (۵۵) در دروغ مىافکندند.
وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ و ایشان گویند، که اللَّه ایشان را دانش داد و ایمان، لَقَدْ لَبِثْتُمْ بودید در درنگ خویش فِی کِتابِ اللَّهِ در حکم و دانش و خواست خداى إِلى یَوْمِ الْبَعْثِ تا روز انگیخت فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ اینک امروز روز انگیخت وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۵۶) لکن شما قومى بودید که ندانستید.
فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا آن روزى است سود ندارد ایشان را که کافر شدند مَعْذِرَتُهُمْ عذر گفتن ایشان وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ (۵۷) و از ایشان خشنود نشوند و عذر نپذیرند.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ و زدیم مردمان را درین قرآن از هر سانى وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیَةٍ و اگر آرى بایشان پیغامى و نشانى، لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ناچاره کافران گویند إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ (۵۸) نیستید شما مگر کژ سخنان و دروغسازان.
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ هم چنین مهر بر نهد اللَّه عَلى قُلُوبِ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ (۵۹) بر دلهاى ایشان که نمیدانند.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ پس شکیبایى کن که وعده اللَّه راست است وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ و تراست خرد و نادان نیابند الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ (۶۰) ایشان که ناگرویدگاناند و بر پى گمانى نمىافتند.