102
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (۴۶) آن را که میترسد از ایستاد نگاه پیش خداوند خویش، او راست دو بهشت.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۷) بکدام از نعمتهاى خداوند خویش خداوند خویش را مىنااستوار گیرید اى آدمیان و پریان.
ذَواتا أَفْنانٍ (۴۸) آن دو بهشت پر درختانست و پر شاخها آن و با گوناگون نعمتها و شادیها.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۹).
فِیهِما عَیْنانِ تَجْرِیانِ (۵۰). در آن دو بهشت دو چشمه روانست.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۱).
فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَةٍ زَوْجانِ (۵۲) در آن دو بهشت از هر میوه دو جفت است، دو طعم و دو رنگ و دو بوى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۳).
مُتَّکِئِینَ عَلى فُرُشٍ، بازنشستگاناند خفتگان بر جامها باز گسترده.
بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ آسترها آن فراش از دیبا ستبر.
وَ جَنَى الْجَنَّتَیْنِ دانٍ (۵۴) و میوه آن دو بهشت از دست چنندگان نزدیک
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۵).
فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ، در آن فراشها کنیزکاناند فرو داشته چشمان.
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (۵۶)، دست بایشان نبرده هیچ آدمى و نه پرى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۷).
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۹).
کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (۵۸)، گویى که آن کنیزکان مرواریداند و یاقوت.
هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ (۶۰)، هست پاداش نیکویى مگر هم نیکویى..؟.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۱).
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ (۶۲). و جز از آن دو بهشت دو بهشت دیگرند.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۳)
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۵).
مُدْهامَّتانِ (۶۴) دو بهشت سخت ژرف رنگ و سیراب رنگ.
هِما عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ (۶۶)
، در آن دو چشمهاند که آب از بوم بهشت برمىاندازند و برمیجوشند.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۷).
فِیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ (۶۸)، در آن دو بهشت میوههاست و خرما ستان و انار.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۹).
فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ (۷۰)، در آن بهشتها کنیزکاناند نیکان در آفرینش و در خوى، نیکواناند در چهره و در روى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۱).
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ (۷۲)، سیاه چشماناند از چشمها بیگانگان نگه داشته و در خیمها بداشته.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۳).
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (۷۴) خالى ندید ایشان را پیش از خداوندان ایشان هیچ کس نه مردم نه پرى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۵).
مُتَّکِئِینَ عَلى رَفْرَفٍ خُضْرٍ بناز نشستگاناند بر رفرف سبز در باغها رنگارنگ، وَ عَبْقَرِیٍّ حِسانٍ (۷۶)، و بساطها گران مایه نیکو.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۷).
تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ، چون پاک است و بىعیب خداوند تو، ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ (۷۸)، خداوند با بزرگوارى و بندهنوازى.