94
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
وَ النَّجْمِ إِذا هَوى (۱) بپارهاى از قرآن هر گه که فرود آید از آسمان.
ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى (۲) گم راه نگشت این مرد شما و راه کژ نرفت.
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى (۳) و هیچ سخن نگوید بوایست تن خویش.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى (۴) نیست آن مگر پیغامى که میدهند.
ذُو مِرَّةٍ آن محکم نیروى فَاسْتَوى (۶).
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى (۵) در آموخت در وى آن سخت نیروها.
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى (۷) بآن سوى برترین.
ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى (۸) آن گه پس نزدیک شد و فرود آمد.
فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ تا باندازه دو کمان گشت در نزدیکى، أَوْ أَدْنى (۹) یا نزدیکتر.
فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى (۱۰)
آگاهى او کند برهى خویش آنچه او کند.
ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى (۱۱) دروغ ندید دل آنچه دید.
أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما یَرى (۱۲) مى پیکار کنید با او بر آنچه او دید مىنااستوار گیرید او را وران.
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى (۱۳) و دید او را باز بارى دیگر.
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى (۱۴) بنزدیک درخت سدره آنجا که دانش خلق تا آنجا بیش نرسد، چون آنجا رسد برنگذرد.
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى (۱۵) بنزدیک آن درخت است بهشت که ماوى دوستانست و جانها شهیدان.
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ آن گه که وران درخت مىپیچد. ما یَغْشى (۱۶) آنچه مىپیچد.
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى (۱۷) چشم کژ نشد و از راست دیدن در نگذشت.
لَقَدْ رَأى و حقا که دید، مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى (۱۸) از شگفتها و نشانها بزرگ.
أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى (۱۹) وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى (۲۰) چه بینید این بتان شما که مىپرستید:
لات و عزى و مناة.
أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى (۲۱) باش شما را پسر و او را دختر.
تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزى (۲۲). اکنون پس بخششى است سخت کژ و ستمکارانه.
إِنْ هِیَ، نیست این بتان که مىپرستید، إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ، مگر نامهاى که شما کردید و پدران شما. ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فرو نفرستاد اللَّه بر آن هیچ عذرى و حجتى.
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ نه مىروند مگر به پى پنداشت، وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ و آنچه تن آدمى فراواید وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى (۲۳) و آمد بایشان از خداوند ایشان، کار راست و پیغام درست و مزد استوار.
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى (۲۴) باش هر چه مردم آرزوى کنند او را آن سزد یا رسد.
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى (۲۵) اللَّه راست آن گیتى و این گیتى.
وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ و چند فرشته که در آسمانست: لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً هیچ سود ندارد و بکار نیاید شفاعت ایشان و بخواستن ایشان، إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ مگر پس آن که دستورى دهد، لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضى (۲۶) که خواهد و که پسندد.
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ایشان که برستاخیز مىنگروند لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثى (۲۷) فرشتگان را مىزنان نام کنند وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ و ایشان را بآن هیچ دانش نیست، إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ نمىروند مگر بر پى پنداشت، وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (۲۸) و پنداشت بجاى سخن راست و کار راست هیچ بکار نیاید
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا روى گردان و فرا گذار از آن کس که برگشت از پذیرفتن سخن ما و از یاد ما وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا (۲۹) و نخواست مگر همین جهان نزدیک خست.
ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ تا این رسید دانش ایشان و بس، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ خداوند تو میداند و او داناتر بهر که گم گشت از راه خداى، وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى (۲۰) و او داناتر داناست که بر راه راست رفت.
وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و اللَّه راست هر چه در آسمانها و زمینها چیز است، لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا تا پاداش دهد ایشان را که بد کردند، بِما عَمِلُوا بآنچه کردند. وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى (۳۱) و پاداش دهد ایشان را که نیکویى کردند بپاداش نیکو.
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ایشان که باز مىپرهیزند از بزرگیها بزه و زشتیها. إِلَّا اللَّمَمَ مگر آهنگ و پیرامن گشت. إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ خداوند تو فراخ آمرزش است. هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ او داناتر داناى است بشما و بود، إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ آن گه که مىآفرید شما را در زمین، وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ و آن گه که شما پوشیده بودید و نازاد، فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ در شکمهاى مادران خویش، فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ خویشتن بىگناه مدانید و مخوانید، هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى (۳۲) اللَّه داناتر دانایست باو که مىپرهیزد از ناپسند.
أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى (۳۳) دیدى آن مرد که برگشت.
وَ أَعْطى قَلِیلًا و اندک بخشید، وَ أَکْدى (۳۴) و آن گه باز ایستاد.
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ بنزدیک او است آگاهى از غیب، فَهُوَ یَرى (۳۵) و مىداند او.
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ یا او را آگاه نکردند، بِما فِی صُحُفِ مُوسى (۳۶) که چیست در صحیفهاى موسى.
وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّى (۳۷) و در صحیفهاى ابراهیم آن ابراهیم که سپرى کرد و بگزارد آنچه فرمودند و باز ایستاد و باز آمد آن را که پذیرفت.
أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى (۳۸) نکشد هیچ بارکش بار کسى دیگر.
وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى (۳۹) و نیست مردم را از پاداش مگر پاداش آنچه خود کرد.
وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى (۴۰) و کردار او آرى باز نمایند او را.
ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى (۴۱) آن گه پاداش دهند او را بان سپرىتر پاداش.
وَ أَنَّ إِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهى (۴۲) و بازگشت هر کس با اوست و بازگشت هر کار با حکم اوست و بازگشت هر چیز با علم اوست و بازگشت هر بودنى با خواست و مراد او است.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى (۴۳) اوست که بخندانید و بگریانید.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا (۴۴) و اوست که میراند و زنده گرداند.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى (۴۵) و اوست که بیافرید هر دو جفت: نر جفت ماده و ماده جفت نر.
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى (۴۶) از نطفه آن گه که آن را باز اندازند چهل روز آب و چهل روز خون و چهل روز گوشت.
وَ أَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرى (۴۷)، و بر اللَّه است آفرینش پسین
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنى وَ أَقْنى (۴۸) و اوست که بىنیاز کرد و مال داد.
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرى (۴۹) و اوست خداوند شعر و آفریدگار او.
وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولى (۵۰) و اوست که تباه کرد و هلاک عاد پیشین را.
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقى (۵۱) و ثمود را هیچ بازمانده نگذاشت.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ و قوم نوح را هم هلاک کرد پیش از عاد و ثمود.
إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى (۵۲) کایشان ستمکارتر بودند و نافرمانتر.
وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوى (۵۳) و آن نگونسارانرا در آن زمین نگونسار در شیب او کند.
فَغَشَّاها ما غَشَّى (۵۴) و فراسر ایشان نشاند آنچ نشاند.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکَ تَتَمارى (۵۵) بکدام از نعمتها خداوند خویش مىنگروى یا در گمان مىباشى.
هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى (۵۶) این محمد آگاه کنندهایست از آگاه کنندگان پیشینیان.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ (۵۷) نزدیک آمد رستاخیز.
لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَةٌ (۵۸) آن روز که پدید آید، نیست آن را باز برندهاى جز از اللَّه، نیست هنگام آن را پیدا کنندهاى جز از اللَّه.
أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ (۵۹) ازین سخن شگفت مىدارید و انکار همى کنید.
وَ تَضْحَکُونَ، و مىخندید وَ لا تَبْکُونَ (۶۰) نگریید.
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ (۶۱) و شما مىبازى و افسوس کنید باین سخن.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا (۶۲) سجود اللَّه را کنید و او را پرستید.