شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۲ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۱۶- سورة النحل- مکیه‏ )
100

۲ - النوبة الاولى

قوله تعالى: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» اوست که فرو فرستاد از آسمان آبى، «لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ» شما از آن مى‏آشامید، «وَ مِنْهُ شَجَرٌ» و بآن نبات و درخت مى‏پرورید، «فِیهِ تُسِیمُونَ (۱۰)» و در آن چهار پایان مى چرانید.
«یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ» مى‏رویانیم شما را با آن آب کشت زار، «وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنابَ» و زیتون و خرما و انگور، «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» و از هر میوه‏اى، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً» در آن نشانیست یکتایى آفریدگار را، «لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (۱۱)» قومى را که در اندیشند.
«وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» و شما را روان کرد آمد شد آن شب و روز، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» و آفتاب و ماه، «وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ» و ستارگان روان کرد بفرمان او، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ» در آن نشانهایى است آشکارا یکتایى آفریدگار را، «لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (۱۲)» قومى را که دریابند.
«وَ ما ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ» و هر چیز که بیافرید شما را در زمین، «مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ» جدا جدا رنگهاى آن، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً» در آن نشانى است یکتایى آفریدگار را، «لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (۱۳)» قومى را که دریابند و پند پذیرند.
«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ» و او آنست که دریا را نرم کرد، «لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا» تا از آن مى‏خورید گوشتى تازه، «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً» و بیرون آرید از آن مروارید، «تَلْبَسُونَها» تا مى‏پوشید آن را، «وَ تَرَى الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ» و کشتیها مى‏بینید در آن روان و آب بران، «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» و تا از اقلیم باقلیم از فضل مى‏جوئید، «وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۱۴)» تا مگر سپاس دارید و آزادى کنید.
«وَ أَلْقى‏ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ» و در افکند در زمین کوه‏هاى بلند، «أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ» تا بنگرداند شما را و بنجنبد زمین و شما بر آن، «وَ أَنْهاراً وَ سُبُلًا» و جویها روان کرد و راهها ساخت شما را، «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۵)» تا شما راه مى‏برید.
«وَ عَلاماتٍ» و شما را نشانها ساخت، «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ (۱۶)» مى‏درنیابید.
«أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ» آن کس که آفریند چنو بود که نه آفریند؟
«أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (۱۷)» م درنیابید.
«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ» و اگر در شمار گیرید نیکو داشتهاى خداى تعالى، «لا تُحْصُوها» نتوانید که شمارید آن را، «إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۸)» خداى آمرزگار مهربانست براستى.
«وَ اللَّهُ یَعْلَمُ» و اللَّه میداند، «ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ (۱۹)» آنچ نهان مى‏دارید و آنچ آشکارا مى‏کنید.
«وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» و ایشان که مشرکان ایشان را خداى میخوانند فرود از اللَّه «لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً» هیچیز نیافرینند، «وَ هُمْ یُخْلَقُونَ (۲۰)» و ایشان خود آفریده‏اند.
«أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ» و ایشان خود مردگانند نه زندگان، «وَ ما یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ (۲۱)» و ندانند که ایشان را کى برانگیزانند و کى برخیزانند.
«إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» خداى شما خداى یکتاست، «فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» ایشان که بنه مى‏گروند بروز رستاخیز، «قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ» دلهاى ایشان راستى را ناپذیرنده است با آن بیگانه، «وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (۲۲» و ایشان از آن گردنکش.
«لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ» براستى که اللَّه مى‏داند، «ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ» آنچ نهان مى‏دارند و آنچ آشکارا مى‏کنند «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ (۲۳)» که اللَّه گردنکشان را دوست ندارد.
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» و چون ایشان را گویند چه چیزست که فرو فرستاد خداوند شما، «قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ (۲۴)» گویند افسانه پیشینیان.
«لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ» تا بر دارند بارهاى گران خویش همه روز رستاخیز، «وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ» و بارهاى ایشان که گمراه کردند ایشان را بنادانى، «أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ (۲۵)» بد بارى که مى‏کشند ایشان که بار کفر مى‏کشند.
«قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ساز ساختند و کوشیدند ایشان که از پیش بودند، «فَأَتَى اللَّهُ بُنْیانَهُمْ» فرمان خداى تعالى آمد بآن بنا که افراشته بودند، «مِنَ الْقَواعِدِ» از زیر بر کند آن را، «فخر علیهم السّقف من فوقهم تا کار از زبر بر ایشان افتاد، «وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ (۲۶)» و بایشان آمد عذاب از آنجا که ندانستند.
«ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُخْزِیهِمْ» پس آن گه روز رستاخیز ایشان را رسوا کند، «وَ یَقُولُ» و ایشان را گوید، «أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ» کجااند آن انباز خواندگان من که از بهر ایشان و با ایشان خلاف و ستیز مى‏کردید.
«قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» خدا شناسان گویند، «إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ» که رسوایى امروز، «وَ السُّوءَ عَلَى الْکافِرِینَ (۲۷)» و بد عذاب امروز بر کافرانست.
«الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ» ایشان که فریشتگان مى‏میراند ایشان را، «ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ» و ایشان ستمکاران بر تن خویش، «فَأَلْقَوُا السَّلَمَ» خویشتن دهند در دست فریشتگان و خویشتن بیفکنند ایشان را، «ما کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ» و گویند ما هرگز هیچ بد نکردیم، «بَلى‏ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۸)» جواب دهند ایشان را که بلى کردید، اللَّه داناست بآنچ مى‏کردید.
«فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ» در روید از درهاى دوزخ، «خالِدِینَ فِیها» جاویدان در آن، «فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ (۲۹)» و بد جایگاهست گردنکشان را.