شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۸۳- سورة التطفیف (المطففین)- مکیة )
114

النوبة الاولى

قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ (۱) ویل و تباهى کاهندگان را.
الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ (۲) ایشان که چون از مردمان مى‏ستانند پیمانه بپرى مى‏ستانند ناکاست.
وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ (۳) و آن گه که مردمان را مى‏پیمایند یا مى‏سنجند، مى‏کاهند و زیان زد مى‏کنند.
أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ هیچ نمیدانند. بى گمانى اینان، أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ (۴)
لِیَوْمٍ عَظِیمٍ (۵) که ایشان انگیختنى‏اند روزى بزرگ را.
یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ آن روز که بپاى ایستند مردمان لِرَبِّ الْعالَمِینَ (۶) خداوند جهانیان را.
«کَلَّا» آگاه باشید إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ (۷) نامه کردار و.
سرانجام بدان در سجّین است.
وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ (۸) و چه دانى که آن زندان چه چیز است ؟
کِتابٌ مَرْقُومٌ (۹) نوشته‏اى.
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ (۱۰) ویل آن روز بر دروغ‏زن گیران.
الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ (۱۱) ایشان که بروز شمار و پاداش دروغ زن گیرند.
وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ و دروغ‏زن نگیرد بآن إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ (۱۲) مگر هر اندازه در گذرانده‏اى ناباک ناپاک.
إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِ آیاتُنا که برو خوانند سخنان و آیات ما. قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ (۱۳) گوید: این افسانه پیشینیان است.
«کَلَّا» نه چنانست. بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ (۱۴) بلکه زنگ و بار آنچه میکنند بر دلهاى ایشان نشست و نشاند.
«کَلَّا» آگاه باشید إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (۱۵) ایشان از خداوند خویش آن روز باز پوشیده‏اند.
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِیمِ (۱۶) پس ایشان بآتش رسیدنى‏اند.
ثُمَّ یُقالُ پس ایشان را گویند: هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ (۱۷) این آنست که شما آن را دروغ مى‏شمردید و دروغ مى‏داشتید.
«کَلَّا» آگاه باشید إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ (۱۸) نامه و کار نیکان در علّیّین است جایگاه زبرین.
وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ (۱۹) و چه چیز ترا دانا کرد که علّیّین چیست؟
کِتابٌ مَرْقُومٌ (۲۰) نبشته‏اى.
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ (۲۲) نیکان در ناز و نعیم‏اند.
یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (۲۱) فریشتگان نزدیک کردگان بآن میرسند و آن را مى‏بینند.
عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (۲۳) در حجله‏ها در تختها مینگرند.
تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ در رویهاى ایشان میشناسى و مى‏بینى نَضْرَةَ النَّعِیمِ (۲۴) تازگى ناز و روشنایى شادى.
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مى‏آشامانند ایشان را از رحیق. مَخْتُومٍ (۲۵) جام آن مهر کرده.
خِتامُهُ مِسْکٌ، مهر آن مشک. خِتامُهُ مِسْکٌ که از دهن باز ایستاند، بوى مشک آید مختوم خِتامُهُ مِسْکٌ آمیخته آمیغ آن مشک‏ وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ (۲۶) و ایدون بادا که کوشندگان درین کوشند.
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ (۲۷) و آمیغ آن از چشمه تسنیم است.
عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (۲۸) چشمه‏اى که مقرّبان آن را صرف مى آشامند.
إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا آن بدان که کافر شدند. کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ (۲۹) مى‏خندیدند از گرویدگان.
وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ‏ و آن گه که مؤمنان بر ایشان برگذشتند، یَتَغامَزُونَ (۳۰)
ایشان بافسوس بر ایشان در یکدیگر مى‏نمودند.
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ و چون با خانه‏ها و کسان خویش گشتند، انْقَلَبُوا فَکِهِینَ (۳۱) بناز و رامش و خنده مى‏زیستند.
وَ إِذا رَأَوْهُمْ و چون ایشان را دیدند، قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (۳۲) گفتند: اینان گم‏شدگان‏اند و در غلط افتادگان و نادانان.
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظِینَ (۳۳) و کافران را نفرستاده‏اند بگوشوانى بر گرویدگان و نگهبانان کردار ایشان.
فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا آن روز قیامت، آن مؤمنان و گرویدگان مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ (۳۴) از کافران مى‏خندند.
عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (۳۵) در حجله‏ها بر تختها مینگرند.
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ (۳۶) کافران را پاداش بدادند بر آنچه میکردند در آن گیتى؟