114
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ (۱) ویل و تباهى کاهندگان را.
الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ (۲) ایشان که چون از مردمان مىستانند پیمانه بپرى مىستانند ناکاست.
وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ (۳) و آن گه که مردمان را مىپیمایند یا مىسنجند، مىکاهند و زیان زد مىکنند.
أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ هیچ نمیدانند. بى گمانى اینان، أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ (۴)
لِیَوْمٍ عَظِیمٍ (۵) که ایشان انگیختنىاند روزى بزرگ را.
یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ آن روز که بپاى ایستند مردمان لِرَبِّ الْعالَمِینَ (۶) خداوند جهانیان را.
«کَلَّا» آگاه باشید إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ (۷) نامه کردار و.
سرانجام بدان در سجّین است.
وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ (۸) و چه دانى که آن زندان چه چیز است ؟
کِتابٌ مَرْقُومٌ (۹) نوشتهاى.
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ (۱۰) ویل آن روز بر دروغزن گیران.
الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ (۱۱) ایشان که بروز شمار و پاداش دروغ زن گیرند.
وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ و دروغزن نگیرد بآن إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ (۱۲) مگر هر اندازه در گذراندهاى ناباک ناپاک.
إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا که برو خوانند سخنان و آیات ما. قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ (۱۳) گوید: این افسانه پیشینیان است.
«کَلَّا» نه چنانست. بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ (۱۴) بلکه زنگ و بار آنچه میکنند بر دلهاى ایشان نشست و نشاند.
«کَلَّا» آگاه باشید إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (۱۵) ایشان از خداوند خویش آن روز باز پوشیدهاند.
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِیمِ (۱۶) پس ایشان بآتش رسیدنىاند.
ثُمَّ یُقالُ پس ایشان را گویند: هذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ (۱۷) این آنست که شما آن را دروغ مىشمردید و دروغ مىداشتید.
«کَلَّا» آگاه باشید إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ (۱۸) نامه و کار نیکان در علّیّین است جایگاه زبرین.
وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ (۱۹) و چه چیز ترا دانا کرد که علّیّین چیست؟
کِتابٌ مَرْقُومٌ (۲۰) نبشتهاى.
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ (۲۲) نیکان در ناز و نعیماند.
یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (۲۱) فریشتگان نزدیک کردگان بآن میرسند و آن را مىبینند.
عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (۲۳) در حجلهها در تختها مینگرند.
تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ در رویهاى ایشان میشناسى و مىبینى نَضْرَةَ النَّعِیمِ (۲۴) تازگى ناز و روشنایى شادى.
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مىآشامانند ایشان را از رحیق. مَخْتُومٍ (۲۵) جام آن مهر کرده.
خِتامُهُ مِسْکٌ، مهر آن مشک. خِتامُهُ مِسْکٌ که از دهن باز ایستاند، بوى مشک آید مختوم خِتامُهُ مِسْکٌ آمیخته آمیغ آن مشک وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ (۲۶) و ایدون بادا که کوشندگان درین کوشند.
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ (۲۷) و آمیغ آن از چشمه تسنیم است.
عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (۲۸) چشمهاى که مقرّبان آن را صرف مى آشامند.
إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا آن بدان که کافر شدند. کانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ (۲۹) مىخندیدند از گرویدگان.
وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ و آن گه که مؤمنان بر ایشان برگذشتند، یَتَغامَزُونَ (۳۰)
ایشان بافسوس بر ایشان در یکدیگر مىنمودند.
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ و چون با خانهها و کسان خویش گشتند، انْقَلَبُوا فَکِهِینَ (۳۱) بناز و رامش و خنده مىزیستند.
وَ إِذا رَأَوْهُمْ و چون ایشان را دیدند، قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (۳۲) گفتند: اینان گمشدگاناند و در غلط افتادگان و نادانان.
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظِینَ (۳۳) و کافران را نفرستادهاند بگوشوانى بر گرویدگان و نگهبانان کردار ایشان.
فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا آن روز قیامت، آن مؤمنان و گرویدگان مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ (۳۴) از کافران مىخندند.
عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (۳۵) در حجلهها بر تختها مینگرند.
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ (۳۶) کافران را پاداش بدادند بر آنچه میکردند در آن گیتى؟