شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
۴ - النوبة الاولى
رشیدالدین میبدی
رشیدالدین میبدی( ۱۹- سورة مریم- مکیّة )
104

۴ - النوبة الاولى

قوله تعالى: «جَنَّاتِ عَدْنٍ» بهشتهاى همیشى، «الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ» آن بهشتها که رحمن وعده داد «عِبادَهُ بِالْغَیْبِ» بندگان خویش را نادیده، «إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا (۶۱)» وعده اللَّه تعالى آمدنى است.
«لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً» نشنوند در آن هیچ سخن نابکار بیهوده، «إِلَّا سَلاماً» مگر سخنى بسلامت. «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها» و روزى ایشان در آن میرسد، «بُکْرَةً وَ عَشِیًّا» (۶۲) بامداد و شبانگاه.
«تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا» آن بهشت که ما میراث رسانیدیم از بندگان خویش، «مَنْ کانَ تَقِیًّا» (۶۳) او را که پرهیزگار است.
«وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّکَ» فرو نمى‏آئیم مگر بفرمان خداوند تو «لَهُ ما بَیْنَ أَیْدِینا» او راست آنچه پیش ما، «وَ ما خَلْفَنا» و آنچه پس ما، «وَ ما بَیْنَ ذلِکَ» و آنچه میان ماست «وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا» (۶۴) و خداوند تو هرگز فراموش کار نبود و نیست.
«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خداوند آسمانها و زمین، «وَ ما بَیْنَهُما» و هر چه میان آسمان و زمین است، «فَاعْبُدْهُ» او را پرست، «وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ» و بر پرستش وى شکیبا باش. «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا» (۶۵) هیچ دانى او را همنامى و مانندى؟
«وَ یَقُولُ الْإِنْسانُ» و میگوید مردم، «أَ إِذا ما مِتُّ» باشد که من بمیرم؟
«لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا» (۶۶) آرى براستى مرا از خاک زنده بیرون آرند؟
«أَ وَ لا یَذْکُرُ الْإِنْسانُ» نیندیشد مردم و در یاد ندارد، «أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ» که ما از نخست بیافریدیم او را «وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً» (۶۷) و خود هیچ چیز نبود؟
«فَوَ رَبِّکَ» بخداوند تو، «لَنَحْشُرَنَّهُمْ» که ایشان را فراهم آریم «وَ الشَّیاطِینَ» و دیوان، «ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ» آن گه ایشان را حاضر آریم «حَوْلَ جَهَنَّمَ» گرد بر گرد دوزخ، «جِثِیًّا» (۶۸) بزانوها در نشسته.
«ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَةٍ» آن گه پس بیرون ستانیم و جدا کنیم از هر گروهى، «أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِیًّا» (۶۹) کیست از ایشان که بر رحمن شوخ‏تر است و دلیرتر و گردن کش‏تر.
«ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ» آن گه ما دانائیم، «بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلى‏ بِها صِلِیًّا» (۷۰) بایشان که سزاترند بسوختن بآن.
«وَ إِنْ مِنْکُمْ» و نیست از شما هیچکس «إِلَّا وارِدُها» مگر بدوزخ رسیدنى، «کانَ عَلى‏ رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا» (۷۱) بر خداوند تو بریدنى است و درواخ کرده «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا» رهانیم ایشان را که از شرک بپرهیزیدند. «وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا» (۷۲) و فرو گذاریم کافران را در آن بر وى در افتاده.
«وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ» و چون بر ایشان خوانند، «آیاتُنا بَیِّناتٍ» سخنان ما چنان روشن و پیدا، «قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا» جواب دهند کافران گرویدگان را «أَیُّ الْفَرِیقَیْنِ» که از ما دو گروه کدامست؟ «خَیْرٌ مَقاماً» بجایگاه به؟ «وَ أَحْسَنُ نَدِیًّا» (۷۳) و که را بنا و منزل نیکوتر؟
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ» و چند هلاک کردیم پیش از ایشان از گروه گروه، «هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْیاً» (۷۴) که با رخت تر بودند و با سازتر از ایشان.
«قُلْ مَنْ کانَ فِی الضَّلالَةِ» گوى هر که در بى راهى است، «فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا» رحمن وى را مدد مى‏کند و مى‏پیوندد پیوستنى. «حَتَّى إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ» تا آن گه که بینند آنچه ایشان را همى وعده دهد «إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ» یا عذاب یا رستخیز بمرگ. «فَسَیَعْلَمُونَ» آرى آگاه شوند و بدانند «مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکاناً» که آن کیست که جایگاه او بتر، «وَ أَضْعَفُ جُنْداً» (۷۵) و سپاه او سست‏تر و فروتر.
«وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدىً» و اللَّه تعالى راست راهانرا راهنمایى مى‏فزاید «وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ» و کارها و سخنان پاینده نیک، «خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً» بنزدیک خداوند تو در پاداش به است، «وَ خَیْرٌ مَرَدًّا» (۷۶) و بازگشت را به است.
«أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی کَفَرَ بِآیاتِنا» دیدى آن مرد که کافر شد بآیات ما؟ «وَ قالَ لَأُوتَیَنَّ مالًا وَ وَلَداً» (۷۷) و گفت مرا مال دهند و فرزند.
«أَطَّلَعَ الْغَیْبَ» او را بر نادیده دیدار افتاد که پوشیده بدانست؟ «أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» (۷۸) یا بنزدیک رحمن دست افکند که پیمان نهاد؟
«کَلَّا» نه چنانست. «سَنَکْتُبُ ما یَقُولُ» آرى بنویسیم بر وى آنچه میگوید، «وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا» (۷۹) و او را عذاب پیوندیم فرا عذاب پیوستنى.
«وَ نَرِثُهُ ما یَقُولُ» آن مال و فرزند که امروز دادیم و آنچه بدو رسید فردا باز ستانیم، «وَ یَأْتِینا فَرْداً» (۸۰) تا آید بى مال و بى فرزند تنها.
«وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً» و فرود از اللَّه تعالى خدایان گرفتند، «لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا» (۸۱) تا ایشان را انبوهى باشند و یار.
«کَلَّا» نه عزّ باشند ایشان را نه یار. «سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ» آرى کافر شوند فردا به پرستگارى ایشان، «وَ یَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا» (۸۲) و فردا بر ایشان جز زآن باشد که بیوسند.
«أَ لَمْ تَرَ» نمى‏بینى، «أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ» که بر گماشتیم شیاطین را بر کافران، «تَؤُزُّهُمْ أَزًّا» (۸۳) تا ایشان را میخیزانند ببدکارى خیزایندنى.
«فَلا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ» مشتاب بر ایشان، «إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» (۸۴) که ما روزگار عمر ایشان میشماریم شمردنى.
«یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ» آن روز که فراهم آریم پرهیزگاران را، «إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً» (۸۵) تا با رحمن برند ایشان را، سواران، ایمن و شاد.
«وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ» و رانیم ناگرویدگان بدکار را «إِلى‏ جَهَنَّمَ وِرْداً» (۸۶) بسوى دوزخ، پیادگان، تشنگان.
«لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ» نتوانند و ندارند و نیاوند شفاعت، «إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»
(۸۷) مگر او که نزدیک رحمن پیمان گرفت.
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً» (۸۸) گفتند که رحمن فرزند گرفت.
«لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا» (۸۹) چیزى آوردید سخت بیگانه و بزرگ.
«تَکادُ السَّماواتُ» نزدیک باشید و کامید آسمانها «یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ» که بشکافد و پاره شود. «وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ» و زمین باشکافید، «وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا» (۹۰) و کوه‏ها شکسته و پاره پاره درهم اوفتند.
«أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً» (۹۱) که ایشان خداى تعالى را فرزند گفتند.
«وَ ما یَنْبَغِی لِلرَّحْمنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً» (۹۲) و نسزد رحمن را که فرزند گیرد.
«إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ» نیست هر که در آسمان و زمین کسست، «إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً» (۹۳) مگر آمدنى فردا برحمن بر بندگى.
«لَقَدْ أَحْصاهُمْ» همه را دانسته است و با همه تاوسته، «وَ عَدَّهُمْ عَدًّا» (۹۴) و همه را شمرده است شمردنى.
«وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ» و همگان آمدنى‏اند باو، «یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً» (۹۵) روز رستخیز تنها.
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» ایشان که بگرویدند و کارهاى نیک کردند «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (۹۶) دوست دارد رحمن ایشان را بدلها.
«فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ» این قرآن آسان کردیم خواندن آن بر زبان تو، «لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ» تا بشارت دهى بآن پرهیزگاران را، و «وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا» (۹۷) و آگاه کنى و بیم نمایى باین قرآن گروهى پیچندگان و ستیزه گردن‏کشان را.
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ» و چند کندیم و تباه کردیم پیش از ایشان از گروه گروه. «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ» هیچکس مى‏بینى از ایشان «أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً» (۹۸) یا هیچ آوازى و حسى و حرکتى از ایشان میشنوى.